کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عافیت گاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عافیت گاه
لغتنامه دهخدا
عافیت گاه . [ ی َ ] (اِ مرکب ) جای امن . جای سلامت . مأمن . محل عافیت و سلامت : پس ز هر منزلی وهر راهی باز می جست عافیت گاهی .نظامی .
-
واژههای مشابه
-
عافیت خواهی
لغتنامه دهخدا
عافیت خواهی . [ ی َ خوا /خا ] (حامص مرکب ) سلامت خواهی . سلامت طلبی : شه چو از فتنه یافت آگاهی در بلا دید عافیت خواهی .نظامی .
-
بستان عافیت
لغتنامه دهخدا
بستان عافیت . [ ب ُ ن ِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ). کنایه از بهشت جاودان است . (انجمن آرا).
-
خواب عافیت
لغتنامه دهخدا
خواب عافیت . [ خوا / خا ب ِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خواب راحت . خواب خوش . خواب شیرین .
-
عافیت خواه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'āfiyatxāh عافیتجو؛ عافیتدوست.
-
عافیت خواهی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'āfiyatxāhi عافیتجویی؛ سلامتخواهی.
-
عافیت طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی] 'āfiyattalab آنکه خواهان عافیت و سلامت است.
-
عافیت باشد
لهجه و گویش تهرانی
به سلامتی
-
خیر و عافیت
لغتنامه دهخدا
خیر و عافیت . [ خ َ / خ ِ رُ ی َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خیر. عافیت . برکت و عافیت . (ناظم الاطباء).
-
بلا و عافیت
فرهنگ گنجواژه
گرفتاری و سلامتی.
-
جستوجو در متن
-
حیل
لغتنامه دهخدا
حیل . [ ح ِ ی َ ] (ع اِ)ج ِ حیلة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : محاربت نتوان کرد با قضا بحکم مقاومت نتوان کرد با قدر بحیل . عبدالواسع جبلی .ای در کمند زلفک تو حلقه ٔ فریب وی در کمان ابروی تو ناوک حیل . سوزنی .- علم الحیل ؛ نیرنگ . نیرنجات . علم بق...
-
خاصیت
لغتنامه دهخدا
خاصیت . [ ی َ / صی ی َ / خاص ْ صی ی َ ] (ع اِ) طبیعت و خو با لفظ داشتن و گرفتن و بردن و بریدن مستعمل و سوم در لفظ خاژه بیاید. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ج ، خاصیات ، خواص : چو جهانی بخاصیت تو و وصل تو عاریت نزند لاف عافیت دل کس در بلای تو. خاقانی .خا...
-
شما
لغتنامه دهخدا
شما. [ ش ُ ] (ضمیر) ضمیر جمع مخاطب . ضمیر شخصی منفصل دوم شخص جمع. انتم . کم . انتن . (یادداشت مؤلف ) : کدام است مرد از شما نام خواه که آید پدید از میان سپاه . فردوسی .دل خرابی می کند دلدار را آگه کنیدزینهار ای دوستان جان من و جان شما. حافظ.ای صبا با...