کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عافیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عافیة
لغتنامه دهخدا
عافیة. [ ی َ ] (ع اِمص ) عافیت . صحت کامل . بهبود کامل . (اقرب الموارد). || دور کردن خدای از بنده مکروه را. سلامت از بیماری و مکروهات در بدن و باطن دردین و دنیا و آخرت . || (ص ) خواهنده ٔ رزق از طیور و سباع و جز آن . ج ، عَوافی . (منتهی الارب ).- عاف...
-
واژههای مشابه
-
عافية
دیکشنری عربی به فارسی
خوش بنيه , نيرومند , بي نقص , سالم , کشيدن , سوي ديگر بردن , روانه کردن
-
عافیه
واژهنامه آزاد
(صفت فاعلی مؤنث) عفو کننده.
-
ام عافیة
لغتنامه دهخدا
ام عافیة. [ اُ م ِ ی َ ] (ع اِ مرکب ) حیه . (مار). (المرصع).
-
واژههای همآوا
-
عافیت
لغتنامه دهخدا
عافیت . [ ی َ] (ع اِمص ) عافیة. صحت . سلامت . تندرستی : توبه سگالی که نیز باز نگردی سوی بلا گرت عافیت دهد این بار. ناصرخسرو.عافیت را نشان نمی یابم از بلاها امان نمی یابم . خاقانی .از عافیت مپرس که کس را نداده انددر عاریت سرای جهان عافیت عطا. خاقانی ....
-
عافیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. تندرستی، سلامتی، سلامت، صحت ۲. رستگاری، نجاح ۳. پارسایی، تقوا، زهد
-
عافیت
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . عافیة ] 1 - (اِمص .) سلامت ، تندرستی . 2 - رستگاری . 3 - پارسایی . 4 - مجازاً محافظه کاری .
-
عافیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عافیة، جمع: عوافی] 'āfiyat ۱. تندرستی؛ صحت؛ سلامت.۲. [قدیمی، مجاز] زهد؛ پرهیزکاری.
-
جستوجو در متن
-
بی نقص
دیکشنری فارسی به عربی
عافية
-
سوی دیگر بردن
دیکشنری فارسی به عربی
عافية
-
عافیات
لغتنامه دهخدا
عافیات . (ع اِ) ج ِ عافیة. (ناظم الاطباء). رجوع به عافیة شود.
-
خوش بنیه
دیکشنری فارسی به عربی
عافية , قوي