کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عاض
لغتنامه دهخدا
عاض . [ عاض ض ] (ع ص ) با دندان گزنده . (ناظم الاطباء). || شتری که خار خورد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
عاذ
لغتنامه دهخدا
عاذ. [ ذِن ْ ] (ع ص ) مکان عاذ؛ یعنی مکانی که دور از آب است . (منتهی الارب ).
-
عاز
لغتنامه دهخدا
عاز.[ زز ] (ع ص ، اِ) کوه طویل و دراز. (منتهی الارب ).
-
اعز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'a'az[z] عزیزتر؛ گرامیتر؛ ارجمندتر.
-
اعز
فرهنگ فارسی معین
(اَ عَ زّ) [ ع . ] (ص تف .) 1 - ارجمندتر، بزرگوارتر. 2 - نایاب تر.
-
اعز
لغتنامه دهخدا
اعز. [ اَ ع َزز ] (اِخ ) ابن علی الظهیری . محدث است . (منتهی الارب ).
-
اعز
لغتنامه دهخدا
اعز. [ اَ ع َزز ] (اِخ ) ابن علیق . محدث است . (منتهی الارب ).
-
اعز
لغتنامه دهخدا
اعز. [ اَ ع َزز ] (اِخ )ابن عمربن محمد سهروردی . محدث است . (منتهی الارب ).
-
اعز
لغتنامه دهخدا
اعز. [ اَ ع َزز ] (ع ص ) گرامی . ارجمند. (منتهی الارب ). عزیز و گرامی و ارجمند. کمیاب . (آنندراج ). گرامی . ارجمند. کمیاب . (ناظم الاطباء). عزیز و مکرّم . یقال : «رجل اعز و امراءة عزی ؛ ای عزیز و عزیزة». (از اقرب الموارد). رجوع به عزیز شود. || طویل ....
-
أَعَزُّ
فرهنگ واژگان قرآن
عزيزتر- سخت تر(در جمله"أَعَزُّ نَفَراً ": نفراتم بیشتر است)
-
جستوجو در متن
-
ظاری
لغتنامه دهخدا
ظاری . (ع ص ) گزنده . عاض .
-
تعاض
لغتنامه دهخدا
تعاض . [ ت َ عاض ض ] (ع مص ) یکدیگر را گزیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
معاضة
لغتنامه دهخدا
معاضة. [ م ُ عاض ْ ض َ ] (ع مص ) یکدیگر را به دندان گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر را گزیدن . عِضاض . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || (اِمص ) گزیدگی اسب . (ناظم الاطباء).