کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاریتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عاریتی
/'āriy[y]ati/
معنی
۱. = عاریت
۲. [مجاز] آنچه ناپایدار باشد و دوام و بقا نداشته باشد: ◻︎ به عمر عاریتی اعتماد هیچ مکن / که پنج روز دگر میرود به استعجال (سعدی۲: ۶۵۷).
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
کسانه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عاریتی
لغتنامه دهخدا
عاریتی . [ ی َ ] (ص نسبی ) منسوب است به عاریت و آنچه به عاریت باشد و آنچه به عاریت ستانند و آنچه را بقاء نباشد چون زندگی و غیره : به عمر عاریتی هیچ اعتماد مکن که پنج روز دگر میرود به استعجال . سعدی .وعاقل به جاه عاریتی مغرور نگردد. (مجالس سعدی ). رجو...
-
عاریتی
فرهنگ واژههای سره
کسانه
-
عاریتی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص نسب .) ناپایدار.
-
عاریتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عاریت) [عربی. فارسی] 'āriy[y]ati ۱. = عاریت۲. [مجاز] آنچه ناپایدار باشد و دوام و بقا نداشته باشد: ◻︎ به عمر عاریتی اعتماد هیچ مکن / که پنج روز دگر میرود به استعجال (سعدی۲: ۶۵۷).
-
واژههای مشابه
-
borrowed chord
آکورد عاریتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] آکوردی خارج از آکوردهای موجود در مایه و مقام مورد استفاده، بهویژه آکوردی از مایۀ بزرگ (major) که در یک مایۀ کوچک (minor) همپایه یا برعکس به کار میرود
-
borrowed division
تقسیم عاریتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] استفاده از تقسیمات سادۀ ضرب در میزانهای ترکیبی یا استفاده از تقسیمات ترکیبی ضرب در میزانهای ساده یا استفاده از تقسیماتِ غیرمتعارف در هرنوع میزان
-
جستوجو در متن
-
سپنجی
فرهنگ فارسی معین
(س پَ) (ص نسب .) عاریتی .
-
سپنج خانه
لغتنامه دهخدا
سپنج خانه .[ س ِ پ َ خا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) سرای عاریتی . (آنندراج ). خانه ٔ عاریتی . (شرفنامه ). رجوع به سپنج شود.
-
عارة
لغتنامه دهخدا
عارة. [ رَ ] (ع اِ) چیز عاریتی . (منتهی الارب ). رجوع به عاریت شود.
-
cross rhythm
ریتم متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ریتمی که با استفادۀ همزمان از دو یا چند ریتم متفاوت، که حداقل یکی از آنها دارای تقسیمات عاریتی است، به وجود میآید
-
رخ خراشیدن
لغتنامه دهخدا
رخ خراشیدن . [ رُ خ َ دَ ] (مص مرکب ) لطمه زدن . از شدت تأثر و الم خراشیدن چهره : ور عاریتی بازستانند تو رخ رابر عاریتی هیچ بمخراش و بمخروش .ناصرخسرو.
-
سپنج
واژگان مترادف و متضاد
۱. عاریت ۲. عاریتی ۳. خانه موقت، گذرا، ناپایدار، منزل موقت ۴. خانه، شبستان ۵. پالیزبان
-
مستعار
واژگان مترادف و متضاد
۱. عاریه، عاریتی ۲. قرضی ۳. جعلی، ساختگی ۴. بدلی، عوضی ≠ حقیقی