کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عارفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عارفت
معنی
(رِ فَ) [ ع . عارفة ] (اِمص .) نیکویی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عارفت
فرهنگ فارسی معین
(رِ فَ) [ ع . عارفة ] (اِمص .) نیکویی .
-
واژههای همآوا
-
عارفة
لغتنامه دهخدا
عارفة. [ رِ ف َ ] (ع ص ) مؤنث عارف : امراءة عارفة؛ زن شکیبا. (ناظم الاطباء). و رجوع به عارف شود. || (اِمص ) مهربانی . (غیاث ) (آنندراج ). نیکویی . ج ، عوارف . || (ص ) شناخته شده . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
عارفه
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārefe) (عربی) زن عارف ، ← عارف ؛ (در قدیم) مهربانی و نیکی (عارفت) .