کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عارضۀ زمینپتانسیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عارضة
لغتنامه دهخدا
عارضة. [ رِ ض َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث عارض . || صفحه ٔ رخسار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || حاجت . (اقرب الموارد). || حادثه و پیش آمد : تا بر تن تو سهل نشد ریح عارضه اندیشه ٔ تو بر دل ما بود چون جبل . سوزنی . || بیماری . کسالت . مرض : دارو سبب درد ش...
-
عارضه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیماری، کسالت، ناخوشی ۲. اتفاق حادثه، رویداد ۳. آسیب، آفت، بلا
-
عارضه
فرهنگ واژههای سره
پیامد، رخداد، ناهنجار
-
feature 2
عارضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] مجموعهای از نقاط و خطوط و چندضلعیها در پایگاه دادههای مکانی که بیانگر یک شیء در جهان واقعی است
-
عارضه
فرهنگ فارسی معین
(رِ ض ) [ ع . عارضة ] 1 - (اِفا.) مؤنث عارض . 2 - (اِ.) پیشامد، حادثه . 3 - بیماری ، مرض . ج . عوارض .
-
عارضة
دیکشنری عربی به فارسی
تير اهن , شاه تير , شاهين ترازو
-
عارضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عارضَة، جمع: عوارض] 'āreze ۱. حادثه.۲. بیماری؛ مرض.
-
feature space
فضای عارضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فضای نظری چندبُعدی شامل چند شیء شطرنجی
-
feature code
کُد عارضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] شناسۀ حرفیعددی برای توصیف یا طبقهبندی عارضۀ جغرافیایی یا مکانی
-
feature relationship
ارتباط عارضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] رابطۀ میان مصادیق یک نوع عارضه با سایر مصادیق همان نوع عارضه یا با مصادیق سایر انواع عارضه
-
feature extraction
استخراج عارضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] گزینش جنبههای مهم یک تصویر رقومی بهعنوان راهنمای همتایابی تصویر و بازشناسی الگو
-
feature identifier
شناسۀ عارضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] شناسهای یکتا برای بازشناسی هر عارضه
-
linear feature, line feature
عارضۀ خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عارضهای مکانی که بهصورت یک خط یا مجموعهای از خطوط نمایش داده میشود
-
areal feature, area feature
عارضۀ سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] شکلی بسته که محدودۀ داخل آن سطحی همگن دارد
-
natural feature
عارضۀ طبیعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عارضهای که ساختۀ دست انسان نیست