کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عارش آمد كه انجام دهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عارش آمد كه انجام دهد
دیکشنری فارسی به عربی
استنكف
-
جستوجو در متن
-
استنكف
دیکشنری عربی به فارسی
چشم پوشى كرد , استنكاف نمود , امتناع كرد , ابا كرد , عارش آمد كه انجام دهد , مغرورانه سرباز زد
-
لْيَعْمَلْ
فرهنگ واژگان قرآن
بايد كه انجام دهد(تركيب لـِ با فعل مضارع نيز فعل امر مي سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط "وَ" ،"ثُمَّ" يا "فـَ" بيايد ، اين لام ساكن مي شود مثل "فَلْيَعْمَلْْ")
-
لْيَعْمَلِ
فرهنگ واژگان قرآن
بايد كه انجام دهد(تركيب لـِ با فعل مضارع نيز فعل امر مي سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط "وَ" ،"ثُمَّ" يا "فـَ" بيايد ، اين لام ساكن مي شود مثل "فَلْيَعْمَلِ"حركت گرفتن حرف لام نيز به دليل تقارنش با حرف ساكن يا تشديد دار كلمه بعد مي باشد)
-
خورنق
لغتنامه دهخدا
خورنق . [ خ َ وَ ن َ ] (اِخ ) معرب خورنه . محلی در یک میلی شرقی نجف در عراق عرب که بسبب قصری که نعمان بن امروءالقیس (از ملوک لخم ) برای یزدگرد اول ساسانی ساخت ، مشهور است ، بعدها قصر خورنق وسعت یافت ولی در قرن چهارم م . ویران بود، این قصر در اشعار شا...
-
يَقْضِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
تا تحقق دهد - تا محقق گرداند (کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست ...
-
کارآمد
لغتنامه دهخدا
کارآمد. [ م َ ] (ن مف مرکب ) آنکه کارها را به نیکوئی انجام دهد. آنکه کار داند، گوئیم : مردی یا زنی کارآمد است : بجز فرهاد کورا تیشه ٔ آخر بکار آمدبه این فرزانه ده یک مرد کارآمد نمی آید. محسن تأثیر (از آنندراج ).|| شی ٔ قابل استعمال .
-
قُضِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
کار(نابوديشان )تمام شد - تکليفشان يکسره شد(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با...
-
قَضَيْتُ
فرهنگ واژگان قرآن
به پايان بردم - تمام کردم(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مش...
-
قَضَيْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
حکم کردي(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و يا دفع کرد...
-
قَضَيْتُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
به پايان رسانيديد(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و ي...
-
قَضَيْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
حکم کرديم - وحي نموديم(کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت ز...
-
يُقْضَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
که پایان پذیرد - که تمام شود (کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست ...
-
يَقْضِي
فرهنگ واژگان قرآن
داورى مىكند (کلمه قضاء به معناي حکم است ، و اگر با حرف علي متعدي شود مثل عبارت"فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ " کنايه از اين است که با کشتنش کارش را تمام کرد معناي جمله اين است که : موسي (عليهالسلام) آن دشمن را با تمام کف دست و مشت زد و يا دفع...