کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عادي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عادي
معنی
پيش پا افتاده , مبتذل , معمولي , همه جايي , اتفاقي , غير مهم , غير جدي , عادي , متداول , هميشگي , معمول , مرسوم
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عادي
دیکشنری عربی به فارسی
پيش پا افتاده , مبتذل , معمولي , همه جايي , اتفاقي , غير مهم , غير جدي , عادي , متداول , هميشگي , معمول , مرسوم
-
واژههای مشابه
-
عادی
لغتنامه دهخدا
عادی . (ص نسبی ) نسبت است به عاد. رجوع به عاد و عادبن عوص شود.
-
عادی
لغتنامه دهخدا
عادی . (ع ص ) دیرینه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). || (اِ) شیر بیشه . || عادیا اللوح ؛ هر دو طرف کرانه ٔ آن . || دزد. || (ص ) ستمکار. || دشمن . (منتهی الارب ).
-
عادی
لغتنامه دهخدا
عادی . [ دی ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به عادت . هر چیزی که عادت شود. بحالت الحاق یاء نسبت تاء مصدر از آن افتاده است . (از غیاث اللغات ).
-
عادی
واژگان مترادف و متضاد
۱. رایج، متداول، معمولی، معمول ۲. پیشپاافتاده، مبتذل ۳. تجاوزگر، متجاوز، متعدی ۴. خصم، دشمن، عدو ≠ غیرعادی
-
عادی
فرهنگ واژههای سره
بهنجار
-
عادی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) 1 - متجاوز، ستمگر. 2 - دشمن . ج . عدات .
-
عادی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به عادت ؛ آن چه که به آن عادت کرده باشند. 2 - در فارسی به معنای معمولی ، پیش پا افتاده .
-
عادی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] 'ādi ۱. عدو؛ دشمن؛ متجاوز؛ متعدی.۲. جنگاور.
-
عادی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عادت) [عربی: عادیّ] 'ād[d]i ۱. ویژگی آنچه مطابق با عادت معمول است؛ معمول؛ متداول.۲. آنچه برتری و امتیازی ندارد؛ معمولی.
-
عادی
دیکشنری فارسی به عربی
ارض مشاعة , عادي , عاري , مالوف , وضع طبيعي
-
عادى
واژهنامه آزاد
معمولى
-
normal fault
گسل عادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گسلی که در آن فرادیواره نسبت به فرودیواره به سمت پایین حرکت کرده است
-
ordinary item, envoi ordinaire (fr.)
مرسولۀ عادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] مرسولهای که به تشریفات و شرایط خاصی در عملیات پُستی نیاز ندارد و مشتری نیز خدمات مشخصی را برای ارسال آن درخواست نکرده است