کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عادات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عادات
/'ādāt/
معنی
= عادت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عادات
لغتنامه دهخدا
عادات . (ع اِ) ج ِ عادة. رجوع به عادت و عادة شود : در این دخمه خفته ست شداد و عادکزو رنگ و رونق گرفت این سواد. نظامی .برانداختم دخمه ٔ عاد راگشادم در قصر شداد را. نظامی .و رجوع به عاد شود.
-
عادات
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) ج . عادت .
-
عادات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عادَة] 'ādāt = عادت
-
عادات
دیکشنری فارسی به عربی
اسلوب
-
واژههای مشابه
-
food habits, dietary habits, eating habits
عادات غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رفتار افراد در انتخاب و مصرف غذا
-
آداب و عادات
فرهنگ گنجواژه
رسوم.
-
جستوجو در متن
-
habits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عادات
-
customs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گمرک، عادات
-
خلقیات
واژگان مترادف و متضاد
خصایل، روحیات، سجایا، عادات
-
روحیات
واژگان مترادف و متضاد
خلقیات، رسوم، عادات
-
traditions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسم و رسوم، عادات
-
مروت
فرهنگ نامها
(تلفظ: morovvat) (عربی) جوانمردی ، مردانگی ؛ (در فقه) ملازمت عادات پسندیده و پرهیز از عادات مکروه و داشتن بزرگ منشی و بلند همتی .
-
آداب
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] جِ ادب ؛ رسوم ، عادات .