کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عائله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عائله
/'ā'ele/
معنی
زن، فرزند، و اهل خانۀ مرد که نانخور او باشند؛ خانواده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اولاد، عیال، خانواده
دیکشنری
dependent
-
جستوجوی دقیق
-
عائله
واژگان مترادف و متضاد
اولاد، عیال، خانواده
-
عائله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عائلَة] 'ā'ele زن، فرزند، و اهل خانۀ مرد که نانخور او باشند؛ خانواده.
-
واژههای مشابه
-
عائلة
لغتنامه دهخدا
عائلة. [ ءِ ل َ ] (ع ص ، اِ) سیرت دشوار. (منتهی الارب ). || (از: عیل ) عائلة الرجل ، اهل بیت او. عَیِّل . در اقرب الموارد آرد: و قیاساًدرست است ولکن برنخوردم بدان . (از اقرب الموارد).
-
عائلة
دیکشنری عربی به فارسی
خانواده , صميمي , اهل بيت , مستخدمين خانه , خانگي
-
عائلة مالکة
دیکشنری عربی به فارسی
حق الا متياز , حق التاليف , حق الا ختراع , اعضاي خانواده سلطنتي , مجلل , از خانواده سلطنتي
-
جستوجو در متن
-
معیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mo'il مردی که دارای عائلۀ بسیار باشد؛ عائلهدار.
-
مستخدمین خانه
دیکشنری فارسی به عربی
عائلة
-
نون خور
لهجه و گویش تهرانی
عائله
-
نونخور
لهجه و گویش تهرانی
عائله
-
اهل بیت
دیکشنری فارسی به عربی
عائلة , منزل
-
حق التالیف
دیکشنری فارسی به عربی
عائلة مالکة
-
حق الا ختراع
دیکشنری فارسی به عربی
عائلة مالکة
-
اعضای خانواده سلطنتی
دیکشنری فارسی به عربی
عائلة مالکة