کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عائب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عائب
/'ā'eb/
معنی
عیبکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عائب
لغتنامه دهخدا
عائب . [ ءِ] (ع ص ) عیب کننده . || شیر خفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الخاثر من اللبن . (اقرب الموارد).
-
عائب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'ā'eb عیبکننده.
-
جستوجو در متن
-
عایب
لغتنامه دهخدا
عایب . [ ی ِ ] (ع ص ) عائب . دارای عیب .رجوع به عائب شود. || شیر خفته و دفزک .
-
خرده گیر
لغتنامه دهخدا
خرده گیر. [ خ ُ دَ/ دِ ] (نف مرکب ) کنایه از عیب جوی و نکته گیرنده . (برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). عائب . (یادداشت بخط مؤلف ). نکته گیر. خرده سنج . نکته سنج : از این نازک طبعی ، خرده گیری ، عیبجویی ، بدخویی که از آب کوثر نفرت گر...
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن حسین بن یحیی مخزومی بصری ، مکنی به ابومحمد. وی در بصره متولد شده و در ری سکونت داشته است . او بر بیشتر شاعران عصر برتری دارد و از شاعران عراق در ردیف ابن نباته و ابن بابک و از شاعران جبل برابر با رستمی و خازن است . او را تصنی...
-
هامة
لغتنامه دهخدا
هامة. [ م َ ] (ع اِ) هامه . سراز هر حیوانی . (از ناظم الاطباء). سر هر چیزی . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). سر. (منتهی الارب ). || تار. چکاد. چکاک . (یادداشت مؤلف ). تارک . فرق سر. (یادداشت مؤلف ). || میان سر. (مهذب الاسماء). || کاسه ٔ سر. (غیاث ). ...