کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظِلٍّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زل
لهجه و گویش بختیاری
zel درخشانتر، واضحتر، برتر.
-
زِلّ
لهجه و گویش تهرانی
گوسفند بی دنبه،لاغر
-
زُل
لهجه و گویش تهرانی
درخشان،خیره،آدم خیره سر
-
جستوجو در متن
-
اظلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ظِلّ] [قدیمی] 'azlāl = ظل
-
حباب چراغ یا فانوس
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
اباژور
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
سایه بان
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
جای سایه دار
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
اختلا ف جزءی
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
سایه رنگ
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
سایه دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
سایه افکندن
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
زیر وبم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
رد پای کسی را گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
ظل
-
ظلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zelāl ۱. [جمعِ ظِلّ] = ظل۲. [جمعِ ظُلَّة] = ظله