کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظَهَرَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ظهر
دیکشنری فارسی به عربی
خط الطول , ظهر , منتصف النهار
-
ظهر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: zohr/ pišin طاری: zohr طامه ای: pišim طرقی: zohr کشه ای: zohr نطنزی: pišin
-
ظهر
واژهنامه آزاد
پشت ، یاری کردن
-
ظهر
واژهنامه آزاد
ضهرمن الشمس
-
ظهر حمار
لغتنامه دهخدا
ظهر حمار. [ ظَ رُ ح ِ ] (اِخ ) دهی است بین نابلس و بیسان که گویند قبر بنیامین برادر یوسف آنجاست .
-
ظهر رانتل
لغتنامه دهخدا
ظهر رانتل .[ ظَ رُ ت ِ ] (اِخ ) رجوع به قلعه ٔ ظهر رانتل شود.
-
mean noon
ظهر متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] زمان گذر خورشید متوسط از نصفالنهار ناظر، در زمان خورشیدی متوسط
-
ظهر نویسی
دیکشنری فارسی به عربی
تصديق
-
دم ظهر
لهجه و گویش تهرانی
زمان ظهر،نزدیک ظهر
-
کله ظهر
لهجه و گویش تهرانی
درست سرظهر
-
بعد از ظهر
فرهنگ واژههای سره
پس از نیمروز
-
پیش از ظهر
دیکشنری فارسی به عربی
صباح
-
لِنگِ ظهر/غروب
لهجه و گویش تهرانی
سر ظهر/سرغروب
-
دم دمای غروب، ظهر، صبح
لهجه و گویش تهرانی
خیلی نزدیک غروب .......
-
ناهار(یعنی غذای عمده روز که بعضی اشخاص هنگام ظهر و بعضی شب می خورند)
دیکشنری فارسی به عربی
عشاء