کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظنین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ظنین
/zanin/
معنی
آنکه به کسی یا چیزی مظنون است؛ بدگمان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بدگمان، شکاک، کجاندیش
۲. متهم، مظنون
دیکشنری
distrustful, suspicious
-
جستوجوی دقیق
-
ظنین
لغتنامه دهخدا
ظنین . [ ظَ ] (ع ص ) مُتهم . مَظنون .صاحب تهمت . تُهمت زده . تهمت نهاده شده . تهمت کرده شده .
-
ظنین
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدگمان، شکاک، کجاندیش ۲. متهم، مظنون
-
ظنین
فرهنگ فارسی معین
(ظَ) [ ع . ] (ص .) 1 - مورد اتهام واقع شده . 2 - بدگمان نسبت به دیگران .
-
ظنین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] zanin آنکه به کسی یا چیزی مظنون است؛ بدگمان.
-
ظنین
دیکشنری فارسی به عربی
مثير للشک
-
واژههای مشابه
-
ظنین بودن از
دیکشنری فارسی به عربی
مشتبه به
-
واژههای همآوا
-
زنین
لغتنامه دهخدا
زنین . [ ] (اِخ ) از مغنیان غرب . و رجوع به عقد الفرید ج 7 صص 41 - 49 شود.
-
زنین
لغتنامه دهخدا
زنین . [ زَ ] (ع ص ) آنکه او را کمیز به شتاب گرفته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و منه الحدیث : لایصلین احدکم و هو زنین ؛ ای حاقن . قیل و هو من یدفع الاخبثین معاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هر آنکس که بول و غایط را با هم دفع کند.
-
ذنین
لغتنامه دهخدا
ذنین . [ ذَ ] (ع اِ) ذُنان . آب بینی چون تنک بود. ج ، ذُنُن . (مهذب الاسماء). آب بینی تُنُک یا آب بینی روان یا عام است .
-
ذنین
لغتنامه دهخدا
ذنین . [ ذَ ] (ع مص ) آب از بینی آمدن . (زوزنی ). روان شدن آب از بینی . و رجوع به ذنن شود.
-
ضنین
لغتنامه دهخدا
ضنین . [ ض َ ] (ع ص ) بخیل . (منتخب اللغات ) (دهار) (مهذب الاسماء). شحیح . زفت و ناکس . (منتهی الارب ). ج ، اَضِنّة، اضنّاء. (مهذب الاسماء).
-
ضنین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zanin بخیل؛ خسیس.