کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظلمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ظلمانی
/zolmāni/
معنی
۱. بسیارتاریک.
۲. (اسم) [قدیمی] نوعی زمرد گران قیمت به رنگ سبز تیره.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تار، تاریک، تیره، سیاه، قیرگون، مظلم ≠ روشن
دیکشنری
black, pitch-dark
-
جستوجوی دقیق
-
ظلمانی
لغتنامه دهخدا
ظلمانی . [ ظُ ] (ع ص ) تار. تاری . تاریک . مُظلم . مُظلمة. تیره : همه درذات انسان هست حاصل گِلش ظلمانی و نورانیش دل . ناصرخسرو.صبح جهان افروز... کله ٔ ظلمانی از پیش برداشت . (کلیله و دمنه ). آن روز جوانان لشکر چالش میکردند تا بساط ظلمانی شب گسترده شد...
-
ظلمانی
واژگان مترادف و متضاد
تار، تاریک، تیره، سیاه، قیرگون، مظلم ≠ روشن
-
ظلمانی
فرهنگ فارسی معین
(ظُ) [ ع . ] (ص نسب .) تیره ، تاریک .
-
ظلمانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ظلم) [عربی: ظلمانیّ] zolmāni ۱. بسیارتاریک.۲. (اسم) [قدیمی] نوعی زمرد گران قیمت به رنگ سبز تیره.
-
واژههای مشابه
-
عالم ظلمانی
لغتنامه دهخدا
عالم ظلمانی .[ ل َ م ِ ظُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اصطلاح اشراقی است و مقابل عالم نورانی است و مراد عالم برازخ و اجسام و ماهیات است . (شرح حکمة الاشراق صص 157 - 277).
-
حجاب ظلمانی
لغتنامه دهخدا
حجاب ظلمانی . [ ح ِ ب ِ ظُ ] (اِ مرکب ) شب . (شرفنامه ٔ منیری ). و در اصطلاح سالکان : چنانکه بطون و قهر و جلال و نیز جمله ٔ صفات ذمیمه . (آنندراج ). رجوع به حجاب شود.
-
چاه ظلمانی
لغتنامه دهخدا
چاه ظلمانی . [ هَِ ظُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا.(برهان ) (آنندراج ). دنیا. (انجمن آرا) : دلا تا کی در این زندان ظلمت این و آن بینی یکی زین چاه ظلمانی گذر کن تا جهان بینی . ؟ (از انجمن آرا).|| کنایه است از قالب آدمی . (برهان ) (آنندراج ...
-
حرف ظلمانی
لغتنامه دهخدا
حرف ظلمانی . [ ح َ ف ِ ظُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف خلق . در مقابل حرف حق . نزد اهل جفر در مقابل حرف نورانی است . رجوع به حرف نورانی شود.
-
جستوجو در متن
-
مظلم
واژگان مترادف و متضاد
تار، تاریک، تیره، ظلمانی ≠ روشن
-
تاریک شدن
واژگان مترادف و متضاد
تار شدن، تیرهشدن، تیرهوتار شدن، ظلمانی شدن ≠ روشنشدن
-
مظلم
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ) [ ع . ] (اِفا.) بسیار تاریک و ظلمانی .
-
Cimmerian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cimmerian، تاریک، افراد کشور ظلمات، ظلمانی
-
obscurest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبهم، گمنام، تیره، نامفهوم، تار، غامض، ظلمانی