کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ظلال
/zalāl/
معنی
آنچه بر کسی یا بر روی چیزی سایه میاندازد، مانند ابر یا چیز دیگر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. سایهها
۲. سایبانها
۳. اشباح
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظلال
لغتنامه دهخدا
ظلال . [ ظَ ] (ع اِ) هر آنچه سایه افکند بر تو مثل ابر و کوه و غیره . || سایه ٔ ابر.(آنندراج ). || جای سایه دار. (آنندراج ).
-
ظلال
لغتنامه دهخدا
ظلال . [ ظَل ْ لا / ظَ ] (اِخ ) آبی است نزدیک ربذة و به قول بعضی وادیی است در شربّة. ابوعبید گوید: ظلال ُ سَوان ، به جانب چپ طخفة وقتی که به سوی مکه روی کنی و متعلق به بنی جعفربن کلاب است . این کلمه را به طاء مهمله نیز نوشته اند. رجوع به معجم البلدان...
-
ظلال
لغتنامه دهخدا
ظلال . [ ظِ ] (ع اِ) سایبان . || بهشت . || بستان . || سایه ٔ ابر. || ظلال البحر؛ موجهای دریا. || ج ِ ظِل ّ و ظُلّة : عشق ربانی است خورشید کمال امر نور اوست خلقان چون ظلال . مولوی .آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد. سعدی .ظلال و ظ...
-
ظلال
واژگان مترادف و متضاد
۱. سایهها ۲. سایبانها ۳. اشباح
-
ظلال
فرهنگ فارسی معین
(ظِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سایبان . 2 - سایة ابر.
-
ظلال
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) جِ ظل ؛ سایه ها.
-
ظلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zalāl آنچه بر کسی یا بر روی چیزی سایه میاندازد، مانند ابر یا چیز دیگر.
-
ظلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zelāl ۱. [جمعِ ظِلّ] = ظل۲. [جمعِ ظُلَّة] = ظله
-
ظلال
واژهنامه آزاد
سایبان.
-
واژههای مشابه
-
ظِلَالٍ
فرهنگ واژگان قرآن
سايه ها
-
عرش ظلال
لغتنامه دهخدا
عرش ظلال . [ ع َ ظِ ] (ص مرکب ) عرش سایه . که سایه در عرش افکند : چو صبح صادق دین را نهفت ظل ابدبرآمد از پس صبح آفتاب عرش ظلال .خاقانی .
-
واژههای همآوا
-
زلال
فرهنگ نامها
(تلفظ: zolāl) (عربی) صاف و شفاف ؛ (به مجاز) آب صاف و گوارا .
-
زلال
واژگان مترادف و متضاد
پاک، روشن، شفاف، صاف، صافی، گوارا