کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظفیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظفیر
لغتنامه دهخدا
ظفیر. [ ظَ ] (اِخ ) قلعه ای است به یمن .
-
ظفیر
لغتنامه دهخدا
ظفیر. [ ظَ ] (ع ص ) مردی که به هرچه اراده کند دریابد. || نامی از نامهای مردان عَرَب .
-
ظفیر
لغتنامه دهخدا
ظفیر. [ ظِف ْ فی ] (ع ص ) ظَفیر.
-
واژههای همآوا
-
زفیر
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ ع . ] (مص ل .) دم برآوردن .
-
زفیر
لغتنامه دهخدا
زفیر. [ زَ ] (ع مص ) زفیر. دراز کشیدن دم را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). داخل کردن نفس است و شهیق خارج کردن آن . (از اقرب الموارد). رجوع به زفر شود. || فرورفتن آواز به گلو از سختی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نالیدن . (تاج المصادر بیهقی )(ترجمان...
-
زفیر
لغتنامه دهخدا
زفیر.[ زِ ] (اِخ ) در میتولژی یونان نام باد مغرب است که بعداً معادل باد ملایم و مطبوع بکار رفته است . (از لاروس ). در اساطیر یونان مظهر باد مغرب و پدر کسانتوس و بالیوس ، اسبهای جاودانی اخیلس که اولی سخن گفتن میدانست و مرگ اخیلس را از پیش خبر داده بود...
-
ضفیر
لغتنامه دهخدا
ضفیر. [ ض َ ] (اِخ ) کوهی است در شام . (معجم البلدان ).
-
ضفیر
لغتنامه دهخدا
ضفیر. [ ض َ ] (ع اِ) هر دسته موی بافته جداگانه . || ضفیر البحر؛ کرانه ٔ دریا. (منتهی الارب ). ضفة البحر.
-
زفیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zafir خارج شدن هوا از ریه؛ دم برآوردن؛ خارج کردن نفس؛ بازدم.
-
جستوجو در متن
-
لطف ا
لغتنامه دهخدا
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدالغیاث الظفیری . از علمای یمن متولد و متوفی ̍ به ظفیر و منسوب بدانجاست . او را تصانیفی است ، چون : المناهل الصافیة علی الشافیة، الایجاز فی المعانی و البیان ، حاشیه علی شرح التلخیص فی البلاغة و اُرجوزة فی الفرائ...