کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظفاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظفاری
لغتنامه دهخدا
ظفاری . [ ظَ ] (ص نسبی ) منسوب به ظفار.- عود ظفاری یا جزع ظفاری ؛ عود یا جزعی که از ظفار آرند.
-
واژههای مشابه
-
جزع ظفاری
لغتنامه دهخدا
جزع ظفاری . [ ج َ ع ِ ظُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مهره ای است که به ظفار منسوب است . (یادداشت مؤلف ). مهره ٔ یمنی است که منسوب است به بلده ٔظفار در یمن که تبابعه یعنی ملوک حِمْیَر به آنجا سکونت کردند. (از الجماهر بیرونی ص 177) : تحلین یاقوتاً و شذر...
-
واژههای همآوا
-
ذفاری
لغتنامه دهخدا
ذفاری . [ ذَ را ] (ع اِ) ج ِ ذِفری [ ذِ را ] .
-
جستوجو در متن
-
جزع یمانی
لغتنامه دهخدا
جزع یمانی . [ ج َ ع ِ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مهره ای است که به یمن منسوب است و آنرا جزع یمنی و قسمی از آنرا نیز جزع ظفاری گویند. رجوع به جزع و جزع ظفاری و کتاب الجماهر بیرونی ص 174 شود : ز جزع یمانی یکی گنبدی نشستنگه نامور موبدی . فردوسی .خطخط...