کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظریفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ظریفی
/zarifi/
معنی
۱. ظریف بودن.
۲. [مجاز] خوشطبع و شیرینگفتار بودن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظریفی
لغتنامه دهخدا
ظریفی . [ ظَ ] (اِخ ) (شیخ عمرافندی ) از شعرای متأخر عثمانی و از مشایخ طریقت سعدیّة، از مردم روسچق . وفات 1210 هَ . ق .
-
ظریفی
لغتنامه دهخدا
ظریفی . [ ظَ ] (اِخ ) (محمدبیگ ) از مردم ساوه و مرید حریفی است به زمان شاه طهماسب صفوی . وی به هندوستان رفت و بدانجا حرمت بسیار دید. این بیت از اوست :دوش غوغای سگان تو به گوشم آمدمُردم از رشک که آیا که گذشت از کویت .
-
ظریفی
لغتنامه دهخدا
ظریفی . [ ظَ ] (اِخ ) از شعرای دوره ٔ سلطان بایزیدخان ثانی ، از مردم قصبه ٔ کوینک . (قاموس الاعلام ).
-
ظریفی
لغتنامه دهخدا
ظریفی . [ ظَ ] (اِخ ) رجوع به حسن چلبی شود.
-
ظریفی
لغتنامه دهخدا
ظریفی . [ ظَ ] (اِخ ) شاعری از مردم چورلی شاگرد بهشتی . او را دیوانی است به ترکی .
-
ظریفی
لغتنامه دهخدا
ظریفی . [ ظَ ] (حامص ) ظریف بودن . رجوع به ظریف شود.
-
ظریفی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) خوش - طبعی .
-
ظریفی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] zarifi ۱. ظریف بودن.۲. [مجاز] خوشطبع و شیرینگفتار بودن.
-
واژههای مشابه
-
علی ظریفی
لغتنامه دهخدا
علی ظریفی . [ ع َ ی ِ ظَ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی . مشهور به ظریفی . فقیه متوفی در حدود سال 1110 هَ . ق .او راست : نورالتقی فی شرح الملتقی ، که در سال 1108 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 1816 و ه...
-
حسن ظریفی
لغتنامه دهخدا
حسن ظریفی . [ ح َ س َ ن ِ ظَ ] (اِخ ) رجوع به حسن چلبی شود.
-
جستوجو در متن
-
علی رومی
لغتنامه دهخدا
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی ، مشهور به ظریفی . رجوع به علی ظریفی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی ، مشهور به ظریفی . رجوع به علی ظریفی شود.
-
frangibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تندرستی، شکنندگی، تردی، نازکی، ظریفی