کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظریفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظریفة
لغتنامه دهخدا
ظریفة. [ ظَ ف َ ] (اِخ ) کاهنه ٔ حمیریّة زوجه ٔ عمروبن مرتقیابن عامر ماءالسماء. (حبیب السیر ج 1).
-
ظریفة
لغتنامه دهخدا
ظریفة. [ ظَ ف َ ] (ع ص ) تأنیث ظریف .
-
واژههای مشابه
-
ظریفه
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarife) عربی مؤنث ظریف ، ← ظریف .
-
ظریفه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ظریفَة، جمع: ظرائف] zarife = ظریف
-
صنایع ظریفه
لغتنامه دهخدا
صنایع ظریفه . [ ص َ ی ِ ع ِ ظَ ف َ / ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صنایع مستظرفه . آنچه در ساختن آن ظرافت بکار رفته باشد. کارهای دستی ظریف . رجوع به صنایع (صنایع ایران ) شود.
-
جستوجو در متن
-
ظرائف
لغتنامه دهخدا
ظرائف . [ ظَ ءِ ] (ع ص ، اِ) ظَرایف . ج ِ ظریفة.
-
ظرایف
فرهنگ فارسی معین
(ضَ یِ) [ ع - ظرائف ] (اِ.) جِ ظریفه ؛ نکته ها، لطیفه ها.
-
صنایع مستظرفه
لغتنامه دهخدا
صنایع مستظرفه . [ ص َ ی ِ ع ِ م ُ ت َ رِ ف َ / ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هنرهای زیبا. صنایع ظریفه . رجوع به صنایع ظریفه و صنایع (صنایع ایران ) شود.
-
باکیاست
لغتنامه دهخدا
باکیاست .[ س َ ] (ص مرکب ) (از: با + کیاست ) زیرک . ظریف . ظریفه . کَیِّس . عاقل . فهیم . لبیب . و رجوع به کیاست شود.
-
هنرسنتی
واژهنامه آزاد
هنرهای سنتی، هنرها و صنایع ظریفهای هستند که در طول سده های متمادی با حفظ ریشه ها و سنت های خود رشد کرده؛ مراحل شکلگیری خود را گذرانده یا میگذرانند
-
ذوقیات
لغتنامه دهخدا
ذوقیات . [ ذَ / ذُو قی یا ] (ع اِ) علوم و فنون ذوقیة شعر و موسیقی و نقاشی و متفرعات آن ، چون حجاری و حکاکی و خوشنویسی و مانند آن . صنایع نفیسة. صنایع ظریفة.
-
مطرزی
لغتنامه دهخدا
مطرزی . [ م ُ طَرْ / رِ زی ی ] (ص نسبی ) نسبت است مر مطرز را که مربوط به دوخت و دوز اثواب ظریفه و دلربا است . (از الانساب سمعانی ).
-
صنایع دستی
لغتنامه دهخدا
صنایع دستی . [ ص َ ی ِ ع ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنچه با دست ساخته میشود از پارچه ، قالی و ساخته های فلزی و غیره . مقابل صنایع ماشینی . رجوع به صنایع ظریفه و صنایع (صنایع ایران ) شود.