کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظرفیت اسیدزایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
acid producing capacity
ظرفیت اسیدزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] میزان توانایی یک سنگ در تولید آبی با پ.هاش پایین
-
واژههای مشابه
-
ظرفیت نداشتن
لغتنامه دهخدا
ظرفیت نداشتن . [ ظَ فی ی َ ن َ ت َ ] (مص مرکب منفی ) حوصله نداشتن . || استعداد نداشتن . محسن تأثیر گوید : مغلوب گشت دلبر غالب حریف من ظرفیتی نداشت نگار ظریف من .(از آنندراج ).
-
valence band
نوار ظرفیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] بالاترین نوار انرژی در جسم بلوری نیمرسانا یا جسم عایق که با الکترونها اشغال شده باشد
-
واحد ظرفیت
لغتنامه دهخدا
واحد ظرفیت . [ ح ِ دِ ظَ فی ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش ظرفیت اشیاء به کار میرود واحد اصلی ظرفیت در دستگاه S.T.M لیتر (L) است و آن ظرفیت ظرفی است به حجم یک دسیمتر مکعب . رجوع به لیتر و دسی متر مکعب شود. اضعاف این واحد که خود...
-
valence bond
پیوند ظرفیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پیوندی که میان الکترونهای دو یا چند اتم تشکیل میشود
-
capacitance
ظرفیت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] نسبت بار الکتریکی ذخیرهشده بر روی یکی از صفحههای خازن به اختلاف پتانسیل میان دو صفحۀ آن
-
tonnage
ظرفیت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گنجایش حجمی یا وزنی کشتی متـ . تُنبار
-
valence
ظرفیت 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عددی که معرف توانایی ترکیب اتم مورد نظر با اتمهای دیگر است
-
water holding capacity
ظرفیت آبگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] قابلیت یک ماده در جذب و نگهداری آب که به میزان حلّال بودن آن بستگی دارد
-
ideal capacity
ظرفیت آرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شرایطی که در آن تردد در راه اصلی به مسدود شدن تردد در خیابان فرعی منجر نشود، تردد در تقاطع نزدیک مداوم نباشد، خط عبور مجزایی برای حرکت در هر جهت تخصیص یافته باشد و هیچ حرکت دیگری مانع حرکت مورد نظر نشود
-
offered capacity
ظرفیت اسمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر ظرفیت یک خط برای جابهجایی مسافر بدون توجه به میزان بهرهبرداری واقعی از آن
-
station capacity
ظرفیت ایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر تعداد مسافری که با وسایل نقلیه از یک جهت مشخص و در طول یک ساعت به یک ایستگاه منتقل میشوند
-
loading capacity
ظرفیت بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حداکثر باری که یک انسان یا ماشین میتواند بردارد
-
potential capacity
ظرفیت بالقوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ظرفیت یک حرکت خاص در نزدیکی تقاطع اصلی ـ فرعیِ بدون چراغ به فرض آنکه با سایر حرکات تداخل نداشته و دارای خط عبور مخصوص به خود باشد