کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظرف(انواع) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ظرف شویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] zarfšuy(')i ۱. شستوشوی ظرفها؛ شستن ظرف.۲. (اسم) ماشینی که ظرفهای آشپزخانه در آن شسته میشود.۳. (اسم) جای مخصوصی در آشپزخانه که در آن ظرف میشویند.
-
ظرف سفالین
دیکشنری فارسی به عربی
خزف
-
در ظرف
دیکشنری فارسی به عربی
خلال , ضمن , في
-
گنجه ظرف
دیکشنری فارسی به عربی
معداد
-
ظرف اب
واژهنامه آزاد
دولچه
-
bottle bill
قانون گرویی ظرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] قانون الزام ودیعهگذاری برای بطریهای نوشابه
-
hermetically sealed container
ظرف آببندیشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ظرفی که برای جلوگیری از ورود ریزاندامگانها و حفظ وضعیت سترون، درزگیری غیرقابلنفوذ شده است
-
anaerobic jar
ظرف بیهوازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ظرفی که برای گرمخانهگذاری محیطهای کشت در نبود اکسیژن و بهطورکلی در مجاورت هر ترکیب گازی غیر از هوای جَوّ به کار میرود
-
moulded pulp container/ molded pulp container
ظرف خمیرکاغذی قالبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ظرفی متشکل از مواد خمیری حاوی الیاف سلولوزی که با قالب شکلدهی شده است
-
candle jar
ظرف شمعدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ظرفی که در آن میتوان کشتها را در شرایط فشار بیشتر اکسیددوکربن گرمخانهگذاری کرد
-
glass container
ظرف شیشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] هریک از محصولات شیشهای، مانند بطری و پارچ
-
microwaveable container
ظرف موجپز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ظرفی که در برابر گرمای داخل ریزموج مقاوم است
-
قفسه جای ظرف
دیکشنری فارسی به عربی
مقصف
-
یک ظرف غذا
دیکشنری فارسی به عربی
فوضي
-
ظرف و ظروف
فرهنگ گنجواژه
وسائل خوردن غذا.