کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظاهرپرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ظاهرپرست
/zāherparast/
معنی
آنکه صورت ظاهر را دوست دارد و به باطن توجه ندارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظاهرپرست
لغتنامه دهخدا
ظاهرپرست . [ هَِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) ظاهربین : زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست .حافظ.
-
ظاهرپرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] zāherparast آنکه صورت ظاهر را دوست دارد و به باطن توجه ندارد.
-
جستوجو در متن
-
ظاهرپرستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [مجاز] zāherparasti دوست داشتن صورت ظاهر؛ عمل ظاهرپرست.
-
پرست
لغتنامه دهخدا
پرست . [ پ َ رَ ] (نف ) پرستنده و پرستار باشد و شخصی را نیز گویند که در وهم و پندار خود یعنی در فکر وخیال خود مانده باشد. (برهان ). برای کلمات مرکبه ٔ باپرست ذیل رجوع به ردیف و رده ٔ همین کلمات شود: بت پرست . آتش پرست . می پرست . خداپرست . پول پرست ....