کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طین مصری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طین صعیدی
لغتنامه دهخدا
طین صعیدی . [ ن ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به طین صغدی شود.
-
طین صغدی
لغتنامه دهخدا
طین صغدی . [ ن ِ ص ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ابوریحان در الجماهر در ضمن بحث استخراج یاقوت آرد: و چه بسا که یاقوت را از آتش استخراج کنند و آن هنگامی است که کاملاً خالص نباشد... ازاینرو یاقوت را میان دو بوته از طین صغدی داغ میکنند، و طین صغدی گِل سفی...
-
طین صنم
لغتنامه دهخدا
طین صنم . [ ن ِ ص َ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طین راهب است که طین اصفر باشد. (اختیارات بدیعی ) (فهرست مخزن الادویة).
-
طین علک
لغتنامه دهخدا
طین علک . [ ن ِ ع َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به طین حر شود.
-
طین فارسی
لغتنامه دهخدا
طین فارسی . [ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بهترین وی سرخ بود و بشیرازی وی را گل سرشوی گویند و طبیعت وی سرد و خشک بود و درد شُش را ساکن گرداند. چون دو مثقال از وی استعمال کنندگویند مضر بود بمثانه و مصلح وی سرطانات بود. (اختیارات بدیعی ). گل شیرازی اس...
-
طین قبرسی
لغتنامه دهخدا
طین قبرسی . [ ن ِ ق ُ رُ / ق ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گِل قبرسی . در قوت به گل ارمنی مشابهت تمام دارد جز آنکه قبرسی را قوت قبض و خشک کردن جراحتها زیاد است . (ترجمه ٔ صیدنه ). گلی است سرخ و گلگون و چون در دست بمالند سرخی آن در دست بماند و چون بش...
-
طین قریطس
لغتنامه دهخدا
طین قریطس . [ ن ِ ق ِ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طین اقریطس است .
-
طین قیملس
لغتنامه دهخدا
طین قیملس . [ ن ِ ؟ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طین مختوم به خواتیم بحیره است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
طین کاهنی
لغتنامه دهخدا
طین کاهنی . [ ن ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طین مختوم را طین کاهنی هم گویند و آن بجز طین ارمنی است . (از حاشیه ٔ مقدمه ٔ ابن خلدون ترجمه ٔ محمدِپروین گنابادی ص 351 از قانون ابن سینا چ اروپا ص 184). و رجوع به طین کاهن و طین ختم و طین مختوم شود.
-
طین کبوش
لغتنامه دهخدا
طین کبوش . [ ن ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مصطکی است .
-
طین کرمی
لغتنامه دهخدا
طین کرمی . [ ن ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) انبالیطس فرماقیطس . به یونانی اساطیلس خوانند و معنی این اسم کرمی بود و بعضی فونافیطس خوانند و این اسم مشتق از فرمان بود و معنی آن دوا بود و این گل از مدینه ٔ سلوقیا از بلاد سوریا بود و نیکوترین وی آن بود...
-
طین کواکب
لغتنامه دهخدا
طین کواکب . [ ن ِ ک َ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طین شاموس است . (فهرست مخزن الادویة).
-
طین لانی
لغتنامه دهخدا
طین لانی . [ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طین ارمنی است . (فهرست مخزن الادویة).
-
طین مأکول
لغتنامه دهخدا
طین مأکول . [ ن ِ م َءْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گِلی که بعضی از آدمیان او را بخورند او را به تازی طین مأکول گویند. خاصیت او آنست که مزاج را تباه کند، در قصبات جگر سده ها پدید آید و دهانه ٔمعده را تسکین کند. و قوت و فساد طعام غلیظ را دفع کند و غثی...
-
طین مختوم
لغتنامه دهخدا
طین مختوم . [ ن ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) با زهر مقاومت و مقابله کند و مضرت اورا دفع کند و زخم دندان و نیش گزندگان را دفع کند وآماسها را که ماده ٔ او از گرمی باشد سود دارد در وقتی که ابتدای او باشد و بادهای غلیظ را که به پاها فرودآید و جمله ٔ ع...