کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طینوث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طینوث
لغتنامه دهخدا
طینوث . [ طَ / طِ ] (اِ) حیوانی باشد مانند ذَراریح لکن کوچکتر از اوست و فعل ذراریح از او می آید، و ذراریح جانوری است از مگس بزرگتر و عروسک همان است . (برهان ) (آنندراج ). حباحب است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). حیوانیست مانند ذراریح لکن کوچکتر و گردتر بود ...
-
واژههای همآوا
-
طینوس
لغتنامه دهخدا
طینوس . (اِ) حباحب است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
تینوس
لغتنامه دهخدا
تینوس . (اِ) توده و انبار و انبار غله و محصول خرمن شده . (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری شود.
-
جستوجو در متن
-
موزه دوزک
لغتنامه دهخدا
موزه دوزک . [ زَ / زِ زَ ] (اِ مرکب ) حیوانی است سرخ که بر او نقطه های سیاه بود و از ذراریح خردتر باشد و در وقت انگور بر خوشه نشیند و در خاصیت به ذراریح نزدیک است . کفش دوز. طینوث . (ریاض الادویه ).
-
ذروح
لغتنامه دهخدا
ذروح . [ ذُرْ رو / ذُ ] (ع اِ) باغوجه . (زمخشری ). کوژخار. (مهذب الاسماء). کاغنه . (زمخشری ). آله کلو. (ریاض الأدویة). دکلوک . باغوچه . عروسک . (دهار) (زمخشری ). الاکلنگ . کاوِنه . دارساس ، مگسک . (حبیش تفلیسی ) ذُرّوح . ذُرَّح . ذَروح . ذُرّاح . ذِ...