کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیطان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طیطان
لغتنامه دهخدا
طیطان . (ع اِ) گندنای بری است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نباتیست . (مهذب الاسماء). طیطانة، یکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کراث بری است . (فهرست مخزن الادویه ). تره ٔ صحرائی . به لغت سریانی گندنای صحرائی را گویند. (برهان ) (اختیارات ). کراث البر.
-
واژههای مشابه
-
طیطان سر
لغتنامه دهخدا
طیطان سر. [ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد در 34 هزارگزی باختر نورآباد و 25 هزارگزی باختر شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . جلگه و جنگلی ، سردسیر و مالاریائی با180 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و تریاک و لبنیات و...
-
واژههای همآوا
-
تیتان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: titan] (نجوم) [قدیمی] titān بزرگترین قمر سیارۀ زحل.
-
تیتان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: titane] (شیمی) titān = تیتانیم
-
جستوجو در متن
-
طیطانة
لغتنامه دهخدا
طیطانة. [ ن َ ] (ع اِ)یکی طیطان که کراث بری است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
تره ٔ کوهی
لغتنامه دهخدا
تره ٔ کوهی . [ت َرَ / رِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طیطان . طیطانه . گندنای بری . گندنای جبلی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به طیطان و طیطانه و تره ٔ صحرایی شود.
-
تره ٔ صحرایی
لغتنامه دهخدا
تره ٔ صحرایی . [ ت َ رَ / رِ ی ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تره ٔ کوهی . گندنای بری . گندنای صحرایی . رجوع به تره و تره ٔ کوهی و طیطان شود.
-
گندنا
لغتنامه دهخدا
گندنا. [ گ َ دَ ] (اِ) معروف است وآن سبزیی باشد خوردنی . گویند چون خواهند روغن بلسان را بیازمایند گندنا را به آب چرب سازند و بر چراغ دارند، اگر افروخته شود خالص است و الا نه . اگر تخم گندنا را در سرکه ریزند ترشی آن را برطرف کند. (برهان ). سبزی معروف ...