کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طیبه
/tayyebe/
معنی
۱. = طَیب
۲. خوشبو.
۳. (اسم، صفت) پاکدامن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پاک، مطهر
۲. عفیف، عفیفه، پاکدامن
۳. خوشبو، معطر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طیبه
فرهنگ نامها
(تلفظ: tayyebe) (عربی) (مؤنث طیب) ، ← طیب .
-
طیبه
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاک، مطهر ۲. عفیف، عفیفه، پاکدامن ۳. خوشبو، معطر
-
طیبه
فرهنگ فارسی معین
(طَ یّ بِ یا بَ) [ ع . طیبة ] (ص .) 1 - مؤنث طیب . ج . طیبات . 2 - از اعلام زنان است .
-
طیبه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: طیّبَة] [قدیمی] tayyebe ۱. = طَیب۲. خوشبو.۳. (اسم، صفت) پاکدامن.
-
واژههای مشابه
-
طیبة
لغتنامه دهخدا
طیبة. [ ب َ ] (اِخ ) بنت العجاج المجاشعی ، عیال فرزدق شاعر. رجوع به حاشیه ٔ ج 4 عیون الاخبار ابن قتیبه چ دار الکتب المصریه شود.
-
طیبة
لغتنامه دهخدا
طیبة. [ ب َ ] (اِخ ) دهیست نزد زرود. || نام زمزم . || نام مدینه ٔ منوره . یثرب . مدینةالسلام . رجوع به طابة شود. (منتهی الارب ).
-
طیبة
لغتنامه دهخدا
طیبة. [ ب َ ] (اِخ ) مدینة الرسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم . قبل انما سمیت بطیبة بنت قیداربن اسماعیل وکانت تسکنها. (منتهی الارب ). مدینه . یثرب . طابة. شهری که پیغمبر صلواة اﷲ علیه و آله بدانجا هجرت کرد.
-
طیبة
لغتنامه دهخدا
طیبة. [ ب َ ] (ع ص ) حلال . || روا. || شراب صافی و خالص آن . (منتهی الارب ). || (مص ) حلال شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || خوش شدن . || خوش بوی شدن . || پاکیزه شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
طیبة
لغتنامه دهخدا
طیبة. [ طَی ْ ی ِ ب َ ] (اِخ ) شهری است میان واسط و عراق و کوره ٔ اهواز، و دعبل شاعر شیعی خزاعی بدانجا درگذشت . و رجوع به روضات الجنات ص 277 شود.
-
طیبة
لغتنامه دهخدا
طیبة. [ طَی ْ ی ِ ب َ ] (اِخ ) نام مدینه ٔ رسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم . || دوده ای است به مصر. (منتهی الارب ). || نام قریه ٔعرض از توابع شام که واقع بین تدمر و حلب میباشد.
-
طیبة
لغتنامه دهخدا
طیبة. [ طَی ْ ی ِ ب َ ] (ع ص ) تأنیث طیب ، و در تمام معانی با طیب برابر است . ج ، طیبات . مقابل خبیثة. قوله تعالی : اء لم تر کیف ضرب اﷲ مثلاً کلمةً طیبةً کشجرة طیبة (قرآن 24/14)؛ نمی بینی ای محمدیعنی نمیدانی که چگونه مثل زد خدای تعالی که گفت کلمتی پ...
-
طیبة
لغتنامه دهخدا
طیبة. [ ی َ ب َ ] (ع ص ) کار بی دغا و فریب . یقال : سبی ٌ طیبة، ای بلا غدر و نقض عهد. (منتهی الارب ). برده ای که در او هیچ شبهت نباشد. (مهذب الاسماء).
-
طيبة
دیکشنری عربی به فارسی
ظرافت , دقت , نازک بيني , خوراک لذيذ
-
طَيِّبَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پاک و پاکيزه