کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طیاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طیاش
/tayyāš/
معنی
۱. سبکعقل.
۲. ویژگی کسی که ارادۀ ثابت ندارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طیاش
لغتنامه دهخدا
طیاش . [ طَی ْ یا ] (ع ص ) مرد سبک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سرسبک . (زمخشری ) (مهذب الاسماء).سبک . (منتخب اللغات ). || آنکه آهنگ مختلف دارد و بر یک اراده نرود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه قصد یک چیز نداشته باشد و سرگردان و حیران باشد. (منتخب ...
-
طیاش
فرهنگ فارسی معین
(طَ یّ) [ ع . ] (ص .) 1 - سبکسر. 2 - کسی که ارادة ثابت ندارد.
-
طیاش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] tayyāš ۱. سبکعقل.۲. ویژگی کسی که ارادۀ ثابت ندارد.
-
جستوجو در متن
-
هفاف
لغتنامه دهخدا
هفاف . [ هََ ف ْ فا ] (ع ص ) خران چست و سبک . (منتهی الارب ). طیاش . (اقرب الموارد). || سایه ٔ سرد و سایه ٔ آرمیده و سایه ٔتنک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بال سبک در پریدن . (منتهی الارب ). بالهای سبک پرواز. (ازاقرب الموارد). || پیراهن تنک شف...
-
نز
لغتنامه دهخدا
نز. [ ن َزز ] (ع اِ) زهاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نِزّ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آب زه . (مهذب الاسماء). آبی که از زمین تراود. کلمه ٔ فارسی و معرب است . (از اقرب الموارد). آب اندک که از زمین برآید. (فرهنگ خطی ). ج ، نزوز....