کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طویل القامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حسن طویل
لغتنامه دهخدا
حسن طویل . [ ح َس َ ن ِ طَ ] (اِخ ) (شیخ ...) درگذشته ٔ 1317 هَ . ق . او راست : عنوان البیان در تفسیر که مقدمه ٔ آن درمصر به سال 1316 هَ . ق . چاپ شده است . (معجم المطبوعات ).
-
خرقان طویل
لغتنامه دهخدا
خرقان طویل . [ خ َ رَ طَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزاب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 56هزارگزی شمال باختری مشهد. این ده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و آب آن از قنات و محصولات آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه و گلیم با...
-
کهن طویل چمن
لغتنامه دهخدا
کهن طویل چمن . [ ک ُ هََ طَ چ َ م َ ](اِخ ) دهی از دهستان بلورد است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع است و 218 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ بچاقچی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قلعة ابی طویل
لغتنامه دهخدا
قلعة ابی طویل . [ ق َ ع َ ت ُ اَ طَ ] (اِخ ) قلعه ای است بزرگ و محکم در افریقیه . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ). این قلعه هنگام ویران شدن آن بصورت شهر درآمد و بیشتر مردم افریقیه بدان منتقل شدند و اینک مرکز بازرگانی است و بدین منظور از عراق و حجاز...
-
عریض و طویل
فرهنگ گنجواژه
گسترده.
-
جستوجو در متن
-
دیوبالا
لغتنامه دهخدا
دیوبالا. [وْ ] (ص مرکب ) بلند قد. طویل القامه . غول . غول آسا. فوق العاده بزرگ و عظیم .
-
لنگ دراز
لغتنامه دهخدا
لنگ دراز. [ ل ِ دِ ] (ص مرکب ) دارای پای دراز و بیشتر به طنز مردم طویل القامه را گویند.
-
درازخانه
لغتنامه دهخدا
درازخانه . [ دِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب )اسب طویل القامه . (ناظم الاطباء): فرس سَهَلب و شَطَب و شَطَبَة و شَوذَب ؛ اسب درازخانه . (منتهی الارب ).
-
درازاندام
لغتنامه دهخدا
درازاندام . [ دِ اَ ] (ص مرکب ) دارای اندامی دراز. طویل القامه . || دارای شکل دراز: بعض اقسام قهوه درازاندام و بعضی بیضی باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
کشیده بالا
لغتنامه دهخدا
کشیده بالا. [ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) درازبالا. درازقد. طویل القامه . (ناظم الاطباء). درازقامت . (آنندراج ). بلندقد. (یادداشت مؤلف ). ممشوق . (حبیش تفلیسی ). رشیق . آخته بالا. رساقامت . رجوع به ترکیبات ذیل کشیده شود.
-
درازقامت
لغتنامه دهخدا
درازقامت . [ دِ م َ ] (ص مرکب ) که قامتی دراز دارد. طویل القامه . بلندبالا. اءَمطی ّ. عِلیان .قِیاق . هِرطال . (منتهی الارب ) : مردی بود درازقامت . (مجمل التواریخ و القصص ). عَنطَبول ؛ زن درازقامت درشت . لَهیف ؛ درازقامت درشت . (منتهی الارب ).
-
گاللا
لغتنامه دهخدا
گاللا. [ ل ِ ] (اِخ ) نام قومی است که در شمال جزیره ٔ جلولوس ، از جزائر اقیانوس کبیر، زندگانی مینمایند، اینان مردمان جسور و ماهر در ملاحی میباشند، و با کشتی ها مسافرت می کنند و در جزائر پیاده میشوند مرال و خوک صید مینمایندو در سواحل ماهی میگیرند، و گ...
-
ابوعثمان
لغتنامه دهخدا
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) ابن لیون . اسعدبن ابی جعفر. ادیب و شاعر اندلسی . وی درسایر علوم نیز بابصیرت بود و در پایان مائه ٔ هفتم واوائل مائه ٔ هشتم باندلس میزیست . او را کتبی در هندسه و فلاحت و آداب و مواعظ هست و بایجاز بیان و اختصار اداء موصوف و ...
-
درازبالا
لغتنامه دهخدا
درازبالا. [ دِ ] (ص مرکب ) درازبالای . دراز قد. طویل القامه . آنکه قدی دراز دارد.بلندقد. آخته بالا. کشیده بالا. قددراز. اُسحَلان . أسقف . أسنع. أشجع. أشفع. اَعَم ّ. جُخدُب . جَسرَب . ساطی . سَرجَم . سَرَعرَع . سِرناف . سَطیع. سَفَلَّج . سَکب .سَل...
-
دراز
لغتنامه دهخدا
دراز. [ دَ / دِ ] (ص ) طویل . مقابل کوتاه . طولانی . نقیض کوتاه . (برهان ). مستطیل . مستطیله . طویله . مقابل قصیر. طویل و آن یا طولی است عمودی ، چنانکه از بالائی بدان بینند، چون : گیسوانی ،دستی ، ریشی دراز یا مقابل پست و آن طولی باشد عمودی ، چون از ز...