کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طویل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طویل القامة
لغتنامه دهخدا
طویل القامة. [ طَ لُل ْ م َ ] (ع ص مرکب ) بلندبالا. دراز بالا.
-
طویل النبات
لغتنامه دهخدا
طویل النبات . [ طَ لُن ْ ن َ ] (اِخ ) رجوع بطویل البنات شود.
-
طویل دراز
لغتنامه دهخدا
طویل دراز. [ طَ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چغاپور بخش خورموج شهرستان بوشهر در 30 هزارگزی جنوب خورموج و دامنه ٔ خاوری کوه مند. جلگه و معتدل و مالاریائی با 472 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آنجا غلات و خرما. شغل اهالی زراعت . راه آن مالرو است . (فرهنگ ...
-
طویل المدت
فرهنگ فارسی معین
(طَ لُ لْ مُ دَّ) [ ع . ] (ص مر.) زمان زیاد، مدت طولانی .
-
ام طویل
لغتنامه دهخدا
ام طویل . [ اُم ْ م ِ طَ ] (اِخ ) دایه ٔ علی بن حسین (ع ) بود. پسر او یحیی برادر رضاعی امام سجاد باشد. (یادداشت مؤلف ).
-
پارلمنت طویل
لغتنامه دهخدا
پارلمنت طویل . [ ل ِ م ِ ت ِ طَ ] (اِخ ) آخرین مجلس شوری که شارل اول پادشاه انگلیس بسال 1640م .1049/ هَ . ق . منعقد کرد و کرُمول آنرا بسال 1653م .1063/هَ . ق . منحل ساخت و پس از مرگ او دوباره دایر شد.
-
بطیخ طویل
لغتنامه دهخدا
بطیخ طویل . [ ب ِطْ طی خ ِ طَ ] (اِ) خربزه است و قید طویل برای جدا کردن آن از بطیخ مستدیر می آورده اند که هندوانه باشد. ملونیا. (ابن بیطار).
-
حسن طویل
لغتنامه دهخدا
حسن طویل . [ ح َس َ ن ِ طَ ] (اِخ ) (شیخ ...) درگذشته ٔ 1317 هَ . ق . او راست : عنوان البیان در تفسیر که مقدمه ٔ آن درمصر به سال 1316 هَ . ق . چاپ شده است . (معجم المطبوعات ).
-
خرقان طویل
لغتنامه دهخدا
خرقان طویل . [ خ َ رَ طَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزاب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 56هزارگزی شمال باختری مشهد. این ده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و آب آن از قنات و محصولات آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه و گلیم با...
-
طویل القامه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: طویلالقامَة] [قدیمی] tavilolqāme بلندقد؛ بلندبالا؛ درازبالا.
-
کهن طویل چمن
لغتنامه دهخدا
کهن طویل چمن . [ ک ُ هََ طَ چ َ م َ ](اِخ ) دهی از دهستان بلورد است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع است و 218 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ بچاقچی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قلعة ابی طویل
لغتنامه دهخدا
قلعة ابی طویل . [ ق َ ع َ ت ُ اَ طَ ] (اِخ ) قلعه ای است بزرگ و محکم در افریقیه . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ). این قلعه هنگام ویران شدن آن بصورت شهر درآمد و بیشتر مردم افریقیه بدان منتقل شدند و اینک مرکز بازرگانی است و بدین منظور از عراق و حجاز...
-
عریض و طویل
فرهنگ گنجواژه
گسترده.
-
واژههای همآوا
-
تویل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (ص .) 1 - کسی که موهای جلو سرش ریخته باشد. 2 - پیشانی ، فرق سر.
-
تویل
لغتنامه دهخدا
تویل . [ ت َ وَی ْ ی ُ ] (ع مص ) به ویل دعا کردن برای چیزی که فرودآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).