کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طوماس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طوماس
لغتنامه دهخدا
طوماس . [ طُ ] (اِخ ) از حواریون عیسی (ع ). (ایران باستان ج 3 ص 2633).
-
طوماس
لغتنامه دهخدا
طوماس . [ طُ ] (اِخ ) مرگائی . مؤلف کتاب حکام که در840 م . نگاشته است و از روابط فرقه ٔ نسطوری با پادشاهان ایران بحث میکند و تاریخ عهد هرقل خسرو دوم را شرح میدهد. (ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان ص 47).
-
طوماس
لغتنامه دهخدا
طوماس . [ طُ] (اِخ ) آرتسرونی . مورخ قرن دهم م . (ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان ص 46).
-
واژههای همآوا
-
توماس
لغتنامه دهخدا
توماس . [ ت ُ ] (اِخ ) شاعر آنگلونورماند قرن دوازدهم میلادی است که داستانی به شعر از تریستان و ایزوت از او باقی مانده است . (از لاروس ).
-
توماس
لغتنامه دهخدا
توماس . [ ت ُ ] (اِخ ) آلبر. از سیاستمداران فرانسه (1878-1932 م .) است . وی سوسیالیست و در سالهای 1915-1917 م . وزیر تسلیحات فرانسه بود و دفتر بین المللی کار را تأسیس کرد و در سال 1920 م . به ریاست قسمت کار «اس .د.اِن » انتخاب گردید. (از لاروس ).
-
توماس
لغتنامه دهخدا
توماس . [ ت ُ ] (اِخ ) آنتوان لئونار. نویسنده ٔ فرانسوی (1732-1785 م .) و عضو فرهنگستان فرانسه است . او راست : مدائح فصیح ولی پرطمطراق و متکلف . (از لاروس ).
-
توماس
لغتنامه دهخدا
توماس . [ ت ُ ] (اِخ ) سن . یکی از دوازده حواری حضرت عیسی (ع ) است که به دیرباوری مشهور و از جمله ٔ کسانی بود که هیچ چیز را باور نداشت مگر آنکه به نحوی در آن اطمینان حاصل می نمود، چنانکه این حواری بعثت حضرت عیسی را باور نکرد. (از لاروس ). رجوع به توم...
-
توماس
لغتنامه دهخدا
توماس .[ ت ُ ] (اِخ ) سیدنی جیل کریست . معدن شناس انگلیسی (1850-1885 م .). وی اصول تصفیه ٔ فلزات آمیخته با فسفور را کشف کرد. (از لاروس ).
-
تو ماس
لهجه و گویش بختیاری
tu-mâs چربى روى ماست.
-
جستوجو در متن
-
تاده
لغتنامه دهخدا
تاده .[ دِ ] (اِخ ) یکی از حواریون مسیح . نویسندگان کلیسایی گویند، که آبگار پادشاه خُسْرُوِن معاصر مسیح (ع ) بود. او بمرضی علاج ناپذیرمبتلا گردید و توسط آنانیاس یکی از پیروان مسیح نامه ای برای او ارسال داشت . عیسی (ع ) شخصی را «تاده »نام نزد وی فرستا...