کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طوطی خط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طوطی کاکل سفید
دیکشنری فارسی به عربی
ببغاء
-
طوطی وار گفتن
دیکشنری فارسی به عربی
ببغاء
-
طوطی و بلبل
فرهنگ گنجواژه
پرندگان زیبا.
-
Brotogeris pyrrhopterus
طوطی دمدراز گونهخاکستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از طوطیایان و راستۀ طوطیسانان به رنگ سبز که نابالغ آن دایرهای کمرنگتر از رنگِ سبز بدن بر روی صورت دارد و دایرۀ روی صورت بالغ آن خاکستری است
-
طوطی دم بلند امریکای جنوبی
دیکشنری فارسی به عربی
ببغاء
-
طوطی کوچک دراز دم وسبز رنگ
دیکشنری فارسی به عربی
ببغاء
-
جستوجو در متن
-
نیشکر
لغتنامه دهخدا
نیشکر. [ ن َ / ن ِ ش َ ک َ / ش ِ ک َ /ش ِک ْ ک َ / ش َک ْ ک َ ] (اِمرکب ) قصب السکر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). قسمی از نی که از عصیر آن شکر می سازند.(ناظم الاطباء). گیاهی است از تیره ٔ گندمیان که ساقه ٔهوائیش برخلاف گندمیان دیگر توپر است و نسج سلولی داخل...
-
خط
لغتنامه دهخدا
خط. [ خ َطط ] (ع مص ) گائیدن زن رابجماع خط. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خط المراءة خطا. (منتهی الارب ). || کم و اندک خوردن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).منه : خط فلان ؛ کم و اندک خورد فلان . (منتهی الارب ). || شکافتن گ...
-
سارا
لغتنامه دهخدا
سارا. (ص ) خالص را گویند. (جهانگیری ) (رشیدی ) (غیاث ) (انجمن آرا) (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ لغت نامه ). خالص و صاف . (شعوری ). خالص و ویژه . (آنندراج ). اگرچه این لفظ به این معنی شایستگی صفت دیگر چیزها را نیز دارد لیکن ترکیب آن بجز عنبر و مشک وزر بنظر ن...
-
لوح تعلیم
لغتنامه دهخدا
لوح تعلیم . [ ل َ / لُو ح ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تخته ٔ تعلیم . (آنندراج ) : ز خط سبزه خاکش لوح تعلیم کشیده جوی آبش جدول از سیم . جامی .تا نیابم در سخن میدان نمی آیم به حرف همچو طوطی لوح تعلیم است همواری مرا. صائب .و رجوع به لَوح شود.
-
محرف
لغتنامه دهخدا
محرف . [ م ُ ح َرْ رَ ] (ع ص ) سخن گردانیده . (از تاج المصادر بیهقی ). تحریف شده . رجوع به تحریف شود. تحریف و مقلوب شده . (ناظم الاطباء). کلام محرف ؛ سخن از جای بگردانیده . || نزد محدثین مرادف مصحف است و برخی گفته اند هر دومتباین یکدیگر باشند. (از کش...
-
فطرت بروجردی
لغتنامه دهخدا
فطرت بروجردی . [ ف ِ رَ ت ِ ب ُ ج ِ ] (اِخ ) اسمش محمد امین بیک است و در اصفهان تحصیل علوم کرده ، سپس به هند رفته و مدتی بعد دوباره به اصفهان بازگشته است . طبعش به قصیده سرایی میل داشته است و از اوست :خیال دانه ٔ خال تو قید طوطی هندشکنج سنبل زلف تو د...
-
هش داشتن
لغتنامه دهخدا
هش داشتن . [ هَُ ت َ ] (مص مرکب ) متوجه و ملتفت بودن . (یادداشت مؤلف ). مراقب و مواظب بودن : همانجا که بینیش بر جای کش نگر تا بداری بدین کار هش . فردوسی .هش دار، مدار خوار کس رامرغان همه را حقیر مشمر. ناصرخسرو.ای کام دلت دام کرده دین راهش دار که این...
-
معلم
لغتنامه دهخدا
معلم . [ م ُ ع َل ْ ل ِ ] (ع ص ، اِ) آموزاننده . (غیاث ) (آنندراج ). آموزنده . تعلیم کننده . مدرس . (ناظم الاطباء). آموزگار. آموزنده . استاد. مدرس . شیخ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فرستاده ٔ شاه چون دید زودهمان بانگ و خشم معلم شنود. فردوسی .چنانک...
-
قلم
لغتنامه دهخدا
قلم . [ ق َ ل َ ] (ع مص ) چیدن و تراشیدن ناخن و جز آن را. (منتهی الارب ). || قطع کردن . (اقرب الموارد). در اقرب الموارد قلم به فتح اول و سکون دوم را قطع کردن چیزی و چیدن ناخن معنی کرده است .- قلم شدن ؛ دو نیمه شدن . قطع شدن . شکسته شدن . از یکدیگر ج...