کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طواق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طواق
لغتنامه دهخدا
طواق . [ ] (اِ) اطواق است که به هندی سیندهی و تاری نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
واژههای همآوا
-
طواغ
لغتنامه دهخدا
طواغ . [ طَ غِن ْ ] (ع اِ) ج ِ طاغوت . (منتهی الارب ).
-
توعق
لغتنامه دهخدا
توعق . [ ت َ وَع ْ ع ُ ] (ع مص ) لئیم الخلق بودن . || خلاف ورزیدن . (از اقرب الموارد).
-
تواق
لغتنامه دهخدا
تواق . [ ت َوْ وا ] (ع ص ) نعت است از توق بمعنی آرزومند کسی شدن ، شدد للمبالغة، قال (ع ): المرء تواق الی ما لم ینل . (منتهی الارب ). سخت آرزومند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (آنندراج ). بسیار آرزومند. (ناظم الاطباء). مشتاق . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
نارجیل
لغتنامه دهخدا
نارجیل . [ رَ ] (معرب ، اِ) معرب نارگیل . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). نارگیل . (ناظم الاطباء). میوه ٔ معروف . (آنندراج ). گوز هندو. (السامی ). گوز هندی . (مهذب الاسماء). جوز هندی . (فرهنگ نظام ) (شمس اللغات ) (اقرب الموارد). نارگیل . رانج . بارنج . جوز ...