کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طوافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طوافی
مترادف و متضاد
دورهگردی، دستفروشی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طوافی
واژگان مترادف و متضاد
دورهگردی، دستفروشی
-
واژههای مشابه
-
طوافی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بع , صقر
-
واژههای همآوا
-
توافی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - وفا به عهد کردن با یکدیگر. 2 - با هم تمام کردن .
-
توافی
لغتنامه دهخدا
توافی . [ ت َ ] (ع مص ) افزون شدن قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
vended
دیکشنری انگلیسی به فارسی
vended، داد و ستد کردن، فروختن، طوافی کردن
-
بع
دیکشنری عربی به فارسی
فروختن , داد و ستد کردن , طوافي کردن
-
peddled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحویل داده شده، دوره گردی کردن، طوافی کردن
-
vending
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلوان، داد و ستد کردن، فروختن، طوافی کردن
-
vend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برادر، داد و ستد کردن، فروختن، طوافی کردن
-
colportage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلوپتاکس، دوره گردی، دستفروشی، طوافی
-
peddle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق زدن، دوره گردی کردن، طوافی کردن
-
صقر
دیکشنری عربی به فارسی
قوش , شاهين , باز , توپ قديمي , بابازشکار کردن , دوره گردي کردن , طوافي کردن , جار زدن و جنس فروختن , فروختن