کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طهرانی رازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طهرانی رازی
لغتنامه دهخدا
طهرانی رازی . [ طِ ی ِ ] (اِخ )قفطی در اخبار الحکما گوید: «کتاب المسائل قصرانی منجم را بخط طهرانی رازی خود دیده ام ». (قفطی ص 265).
-
واژههای مشابه
-
سحری طهرانی
لغتنامه دهخدا
سحری طهرانی . [ س َ ح َ ی ِ طِ ] (اِخ ) از معاصرین صفویه بود و به زبان طهرانی اشعار بسیار داشته ، این بیت از اوست :کی بو که همچو دسته گل گل دیم من ز در درآهم نشو غم بپا بشو هم روز بد بسر درآ.(مجمع الفصحا ج 2 ص 21).
-
غالب طهرانی
لغتنامه دهخدا
غالب طهرانی . [ ل ِ ب ِ طِ ] (اِخ ) مؤلف ریاض العارفین آرد: نامش اسداﷲخان و اصلش از آذربایجان . در سن شباب از آداب پیری کامیاب ، به ارباب طریقتش رغبتی است صادق ، و به تکمیل نفس شائق ، به اخلاف پسندیده موصوف و به صفای صوری و معنوی معروف ، با احباب صد...
-
حسین طهرانی
لغتنامه دهخدا
حسین طهرانی . [ ح ُ س َ ن ِ طِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم اصفهانی فقیه اصولی . صاحب «الفصول الغرویه » در اصول .وی در 1261 هَ . ق . / 1845 م . درگذشت . (معجم المؤلفین از بروکلمان پیوست ج 2 ص 827) (ذریعه ج 11 ص 205).
-
حسین طهرانی
لغتنامه دهخدا
حسین طهرانی . [ ح ُ س َ ن ِ طِ ] (اِخ ) رجوع به حسین خلیلی شود.
-
رهی طهرانی
لغتنامه دهخدا
رهی طهرانی . [ رَ ی ِ طِ ] (اِخ ) میرزا محمدعلی . از منشیان و گویندگان عهد فتحعلیشاه بود. رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
-
ملاسحری طهرانی
لغتنامه دهخدا
ملاسحری طهرانی . [ م ُل ْ لا س َ ح َ ی ِ طِ ] (اِخ ) رجوع به سحری طهرانی در این لغت نامه و نیز رجوع به سبک شناسی ج 1 ص 222 و تذکره ٔ نصرآبادی ص 409 و 410و تذکره ٔ صبح گلشن ص 198 و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
حسن طهرانی
لغتنامه دهخدا
حسن طهرانی . [ ح َ س َ ن ِ طِ ] (اِخ ) رجوع به حسن تهرانی شود.
-
خموش طهرانی
لغتنامه دهخدا
خموش طهرانی . [ خ َ ش ِ طِ ] (اِخ ) نام او محمد و اصل او از شیراز ولی مولد و منشاء او طهران بود و بشغل خیاطت معاش می کرد. در صباوت و خردی به دبستان نرفته بود و امی بدون سواد و بی اطلاع از عروض و قافیه قریب شصت سالی شاعری کرده و ده هزار بیت گفت و بر ک...
-
حاجی طهرانی
لغتنامه دهخدا
حاجی طهرانی . [ ی ِ طِ ] (اِخ ) شاعری از مردم طهران . بیت ذیل از اوست :آنانکه دل به غیبت من شاد می کنندباری بدان خوشم که مرا یاد می کنند.
-
جستوجو در متن
-
امیدی رازی
لغتنامه دهخدا
امیدی رازی . [ اُ دی ِ ] (اِخ ) رجوع به امیدی طهرانی شود.
-
رضایی رازی
لغتنامه دهخدا
رضایی رازی . [ رِ یی ِ ] (اِخ ) یا رضایی طهرانی یا رضایی نوربخشی . رجوع به رضایی (شاه رضا...) شود.
-
علی رازی
لغتنامه دهخدا
علی رازی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن خلیل بن ابراهیم بن محمدعلی رازی طهرانی نجفی . رجوع به علی تهرانی (ابن خلیل بن ..) شود.