کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طهارت شکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طهارت شکن
لغتنامه دهخدا
طهارت شکن . [ طَ رَ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) آنچه غسل و وضو و تیمم را باطل کند.
-
واژههای مشابه
-
طهارت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تطهیر کردن، طاهر کردن، طهارت گرفتن ۲. وضو کردن، غسل کردن ۳. پاک کردن، نجاستزدایی کردن
-
طهارت گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. وضو ساختن، غسل کردن ۲. تطهیر کردن، طاهر کردن
-
طهارت ترابیه
لغتنامه دهخدا
طهارت ترابیه . [ طَ رَ ت ِ ت ُ بی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رکن سوم ازکتاب طهارت است و آن را چهار مبحث است : 1 - در آنچه تیمم با آن صحیح است و آن بر سه گونه است : الف - نبودن آب ، ب - نرسیدن به آب ، ج - خوف . 2 - در آنچه رواست بدان تیمم کنن...
-
طهارت کردن
لغتنامه دهخدا
طهارت کردن . [ طَ رَ ک َ دَ ](مص مرکب ) پاک ساختن آدمی کالبد یا عضوی از اعضاء خویشتن را یا چیزهای دیگری را از پلیدیهای آشکارا و ظاهری : طَهور؛ طهارت کردن . (منتهی الارب ) : نماز در خم آن ابروان محرابی کسی کند که بخون جگر طهارت کرد.حافظ.
-
طهارت گاه
لغتنامه دهخدا
طهارت گاه . [ طَ رَ ] (اِ مرکب ) مبرز. و رجوع به طهارت جای شود : موسی را عادت بود که چون طهارت کردی از خلق دور شدی و آن سنت شدی چون طهارت گاه رفت . (قصص الانبیاء ص 124).
-
طهارت مائیه
لغتنامه دهخدا
طهارت مائیه . [ طَ رَ ت ِ ئی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دومین رکن کتاب طهارت در فقه است و عبارتست از وضوء و غسل . (از شرایع ص 4). و رجوع به وضو و غسل شود.
-
طهارت جای
لغتنامه دهخدا
طهارت جای .[ طَ رَ ] (اِ مرکب ) مبرز. بربخ . مبال . کنیف . آبریز. مرحاض . آبخانه . بیت الخلاء. آبشتنگاه . متوضَّاء. کنایه از متوضی ، و پسین مستعمل ِ بعضی متأخرین است . (آنندراج ) : بسیار نشستن بر سر چاه طهارت جای زیان دارد (بیماری بواسیر را). (ذخیره...
-
طهارت خانه
لغتنامه دهخدا
طهارت خانه . [ طَ رَ ن َ/ ن ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به طهارت جای و آبخانه شود.
-
طهارت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) پاک کردن ، شستن اندامی که کثیف باشد.
-
طهارت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) (عا.) شستشوی پس از دفع ادرار یا مدفوع .
-
بی طهارت
لغتنامه دهخدا
بی طهارت . [ طَ رَ ] (ص مرکب )ناپاک . که طهارت نگرفته باشد. رجوع به طهارت شود.
-
طهارت و امانت
فرهنگ گنجواژه
درستی و پاکی.
-
عصمت و طهارت
فرهنگ گنجواژه
صفات ائمه معصوم.خاندان().