کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طناز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طناز
/tannāz/
معنی
۱. زیبا و پرعشوه.
۲. (اسم، صفت) [قدیمی] مسخرهکننده؛ طنزگو.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دلفریب، عشوهساز، افسونگر، دلربا، شیوهگر، عشوهگر، کرشمهگر، لوند
۲. دلنشین، فریبنده،
۳. شوخ، پرناز
۴. طنزگو
دیکشنری
graceful, nymph, skittish
-
جستوجوی دقیق
-
طناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: tannāz) (عربی) ویژگی زن یا دختری که ظاهری زیبا و حرکات و رفتاری دلنشین و همراه با ناز و عشوه دارد ؛ (به مجاز) بسیار زیبا ، دلنشین و فریبنده ؛ (در قدیم) آن که به کنایه و از روی طنز و ریشخند سخن میگوید ، طنز گو و ایراد گیر .
-
طناز
واژگان مترادف و متضاد
۱. دلفریب، عشوهساز، افسونگر، دلربا، شیوهگر، عشوهگر، کرشمهگر، لوند ۲. دلنشین، فریبنده، ۳. شوخ، پرناز ۴. طنزگو
-
طناز
لغتنامه دهخدا
طناز. [ طَن ْ نا ] (ع ص ) بسیار فسوس کننده . (منتهی الارب ). فسوس دارنده . (دهار). افسونگر. (مهذب الاسماء). که سخریه کند. که دست اندازد. (صحاح الفرس ). بسیارسخن به رموز گوینده . (غیاث ) (آنندراج ) : به چنگ باز گیتی در، چو بازت گشت سرپیسه کنونت باز با...
-
طناز
فرهنگ فارسی معین
(طَ نّ) [ ع . ] (ص .) 1 - شوخ ، کرشمه . 2 - به ناز خرامنده . 3 - مسخره کننده .
-
طناز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] tannāz ۱. زیبا و پرعشوه.۲. (اسم، صفت) [قدیمی] مسخرهکننده؛ طنزگو.
-
جستوجو در متن
-
scoffers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، طناز، تمسخر کننده
-
mocker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گول زدن، طناز
-
scoffer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، طناز، تمسخر کننده
-
mockers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دزدان دریایی، طناز
-
لَوَند
لهجه و گویش تهرانی
عشوهگر، طناز
-
عشوهگر
واژگان مترادف و متضاد
افسونگر، طناز، عشوهساز، عشوهکار، لوند
-
فسونکار
واژگان مترادف و متضاد
افسونگر، طناز، عشوهگر، فتان، فسونساز
-
عشوهساز
واژگان مترادف و متضاد
افسونگر، طناز، عشوهپرداز، عشوهگر، فسونساز، کرشمهباز، لوند
-
عشوهکار
واژگان مترادف و متضاد
افسونگر، طناز، عشوهپرداز، عشوهزن، عشوهگر، لوند