کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طناب باز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
roller fairlead,roller chock, old man, dead man 1
غلتک طناب پایهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی غلتک طناب که بر روی پایه نصب میشود
-
universal multi-angled fairlead, St. Laurence chock, universal fairlead
غلتک طناب چشمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی غلتک طناب که دارای یک یا چند جفت غلتک در امتداد محورهای عمودی و افقی است و نقش نوعی چشمی را ایفا میکند
-
double roller fairlead
غلتک طناب دوقلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] جفتغلتکی که بر روی یک پایه و در بخشی از نردۀ شناور نصب میشود
-
warping chock
هادی طناب حوضچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هادی طنابی که در کنارۀ حوضچه نصب شده است و برای گذراندن و هدایت طناب از آن استفاده میکنند
-
rudder pendant
طناب قرقرۀ سکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] یکی از دو طناب سیمیای که طوری نصب شده است که در موارد اضطراری بتوان زنجیر سکان را به پاشنه محکم کرد
-
با طناب نگه داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
رجل
-
مثل طناب تابیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اضفر
-
بشکل طناب در امدن
دیکشنری فارسی به عربی
حبل
-
طناب خفت دار
دیکشنری فارسی به عربی
انشوطة
-
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
دیکشنری فارسی به عربی
کفن
-
محکم بسته شده (مثل طناب دور یک بسته)
دیکشنری فارسی به عربی
منشد جدا
-
جستوجو در متن
-
ropewalker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ropewalker، بند باز، اکروبات طناب باز، ریسمان باز
-
funambulist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسابقات قهرمانی، طناب باز، بند باز، رقاص یا بازیگر روی بند
-
whipping 2, whip 2
سربندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تاباندن سربند به دور سر طناب برای جلوگیری از باز شدن رشتههای طناب از یکدیگر
-
ریسمان باز
لغتنامه دهخدا
ریسمان باز. [ مام ْ ] (نف مرکب )رسن باز. دارباز. (آنندراج ). بندباز. آنکه به روی طناب بازی می کند و می رقصد. (ناظم الاطباء) : نغمه در محفل تماشایش ریسمان باز تار طنبور است . سعید اشرف (از آنندراج ).رجوع به رسن باز شود.