کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طمطراق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طمطراق
/tomtorāq, tamtarāq/
معنی
۱. کرّوفرّ.
۲. نمایش شکوه و جلال؛ خودنمایی.
۳. (اسم صوت) [قدیمی] سروصدا: ◻︎ چند حرف طمطراق و کاربار / کار و حالِ خود ببین و شرم دار (مولوی: ۱۲۹).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جلال، شکوه، شوکت،
۲. تجمل
۳. دبدبه، طنطنه، کوکبه
۴. تکبر، خودنمایی
۵. کروفر
۶. سروصدا، هیاهو
دیکشنری
fanfare, grandiloquence, pomp, pomposity, windiness
-
جستوجوی دقیق
-
طمطراق
واژگان مترادف و متضاد
۱. جلال، شکوه، شوکت، ۲. تجمل ۳. دبدبه، طنطنه، کوکبه ۴. تکبر، خودنمایی ۵. کروفر ۶. سروصدا، هیاهو
-
طمطراق
لغتنامه دهخدا
طمطراق . [ طُ طُ ] (ع اِ) بمعنی طاق و ترنب است که کرو فر و خودنمائی باشد. (برهان ). کر و فر و شأن و تجمل . صاحب مؤید نوشته که طم بمعنی علو و طراق بمعنی آوازه ٔ خوش و طمطراق از این مرکبست . (غیاث ) (آنندراج ). این کلمه صورة عربیست . در قاموس نیافتم ...
-
طمطراق
فرهنگ فارسی معین
(طُ مْ طُ) [ ع . ] (اِ.)1 - کرّ و فرّ، شکوه . 2 - خودنمایی .
-
طمطراق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [؟، مرکب از طرنب یا طرم + طراق؟] tomtorāq, tamtarāq ۱. کرّوفرّ.۲. نمایش شکوه و جلال؛ خودنمایی.۳. (اسم صوت) [قدیمی] سروصدا: ◻︎ چند حرف طمطراق و کاربار / کار و حالِ خود ببین و شرم دار (مولوی: ۱۲۹).
-
طمطراق
لهجه و گویش تهرانی
سر و صدا
-
طمطراق
واژهنامه آزاد
فرّ و شکوه
-
واژههای مشابه
-
طاق و طمطراق
لغتنامه دهخدا
طاق و طمطراق . [ ق ُ طُ طُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) نیزاز اتباع است . رجوع به طاق و طارم شود : ای خداوندان طاق و طمطراق صحبت گیتی نمی ارزد فراق .سعدی .
-
جستوجو در متن
-
شان و شوکت
واژهنامه آزاد
طمطراق
-
شان و شوکت
واژهنامه آزاد
طمطراق
-
دبدبه
واژگان مترادف و متضاد
تجمل، جاه، جبروت، جلال، حشمت، طمطراق، کوکبه
-
کوکبه
واژگان مترادف و متضاد
جاه، جلال، حشمت، خدموحشم، دبدبه، طمطراق
-
flatulency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسمومیت، بادشکم، نفخ شکم، باد، لاف، طمطراق
-
turgidity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تورودگی، ورم، طمطراق، اماس، باد، بادکردگی، تورم