کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طماغه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طماغه
لغتنامه دهخدا
طماغه . [ طُ غ َ / غ ِ ] (ترکی ، اِ) رجوع به طماقه شود.
-
واژههای همآوا
-
طماقه
لغتنامه دهخدا
طماقه . [ طُ ق َ / ق ِ ] (ترکی ، اِ) طماقه و طماقة هر دو یکی است به ابدال قاف و غین معجمه به معنی کلاه باز و جُرّه و غیره ، و این لفظ ترکی است . (غیاث ) (آنندراج ).
-
تماغه
لغتنامه دهخدا
تماغه . [ ت ُ غ ِ ] (اِ) کلاه شاهین و باز و امثال آن . کلاه باز شکاری . (ناظم الاطباء) : کبوتر کو به زنهارش درآیدتماغه از سر شاهین رباید. کلیم (از آنندراج ).شهباز قدرتش چو زند بال و پر بهم نه چرخ را بیفکند از سر تماغه وار.علیرضا تجلی (ایضاً).
-
تماغه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tomāqe ۱. کلاه.۲. کاکل باز یا شاهین: ◻︎ کبوتر کاو به زنهارش درآید / تماغه از سر شاهین رباید (کلیم: لغتنامه: تماغه).