کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طلیح
لغتنامه دهخدا
طلیح . [ طَ ] (ع ص ) شتر مانده . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). شتر مانده از بار: ناقة طلیح المفار؛ یعنی مانده کرده ٔ سفرها. (منتهی الارب ).|| (اِ) کنه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
-
طلیح
لغتنامه دهخدا
طلیح . [ طُ ل َ ] (اِخ ) موضعی است به حجاز. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
تلیه
لغتنامه دهخدا
تلیه . [ ت ِ ی ِ ] (اِخ ) شارل (1828 - 1913 م .). مهندس فرانسوی و کاشف روشهای محافظت مواد غذایی بوسیله ٔ برودت است . (از لاروس ).
-
جستوجو در متن
-
طلیحة
لغتنامه دهخدا
طلیحة. [ طَ ح َ ] (ع ص ) تأنیث طلیح . (منتهی الارب ). رجوع به طلیح شود.
-
طلیحان
لغتنامه دهخدا
طلیحان . [ طَ ] (ع اِ) تثنیه ٔ طلیح . سوار و شتر ماده بدان جهت که هر دو خسته میشوند. (منتهی الارب ).
-
وانیة
لغتنامه دهخدا
وانیة.[ ی َ ] (ع ص ) تأنیث وانی است . رجوع به وانی شود.- ناقة وانیة ؛ ماده شتر سست و مانده ٔ از سیر و سفر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فاترة طلیح . (اقرب الموارد).
-
حبیش اسدی
لغتنامه دهخدا
حبیش اسدی . [ اَ س َ ] (اِخ ) وثیمه در کتاب الردة او را یاد کرده گوید: چون طلیحةبن خویلد در بنی اسد ادعای پیغمبری کرد حبیش او را تکذیب و بنی اسد را به دفاع از اسلام تشویق میکرد و اشعاری در این باب سروده و از آن است :شهدت بان اﷲ لارب غیره طلیح و ان ال...
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا (برجستگی و فرورفتگی ) ندارد. در هر پ...