کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلطل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طلطل
لغتنامه دهخدا
طلطل . [ طَ طَ ] (اِخ ) نام رودباری است نزدیک حلب . (معجم البلدان ).
-
طلطل
لغتنامه دهخدا
طلطل . [ طُ طُ ] (ع اِ) بیماری پیوسته . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
تل تل
لغتنامه دهخدا
تل تل . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود که در بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
تُلُ تُلُ
لهجه و گویش بختیاری
tolo tolo دستهدسته، گروه گروه.
-
جستوجو در متن
-
طرطر
لغتنامه دهخدا
طرطر. [ طَ طَ ] (اِخ ) موضعی است به شام . (منتهی الارب ). قریه ای است به وادی بُطنان که همان وادی بُزاعه ٔ نزدیک حلب باشد، و آن را طلطل نیز گویند، و طرطر در شعر امروءالقیس آمده است . (معجم البلدان ج 6 ص 61).
-
طلاطلة
لغتنامه دهخدا
طلاطلة. [ طُ طِ ل َ ] (ع اِ) بیماری سخت عاجزکن اطباء. || بلا. گویند: رماه ُ اﷲ بالطلاطة؛ ای الداء العضال . داهیه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). طلطلة. طلطل . (منتهی الارب ). || گوشتپاره ای است در حلق یا در کرانه ٔ جای فروبردن لقمه و آن فروآمدن کام ...