کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طلخه
لغتنامه دهخدا
طلخه . [ طَ خ َ ] (معرب ، اِ) رجوع به تلخه شود.
-
طلخه
واژهنامه آزاد
در متن مقالات مولانا سمس الدین عبارت طلخه ظاهرا مرادف با تلخه بمعنی تلخ خو آمده
-
واژههای همآوا
-
تلخه
فرهنگ فارسی معین
(تَ خِ) (اِمر.) 1 - تلخک . 2 - صفرا، زرداب .
-
تلخه
لغتنامه دهخدا
تلخه . [ ت َ خ َ / خ ِ ] (اِ) تلخ دانه و شبرم . (ناظم الاطباء). دانه ای است خرد و مدور که در گندم زار روید و به گندم آمیزد و نان از آن گندم مزه ٔ تلخ گیرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فغا. مارورة. (منتهی الارب ). || خلط صفرا. (از غیاث اللغات ) (آنند...
-
تلخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) talxe ۱. (زیستشناسی) = تلخک۲. (زیستشناسی) = صفرا۳. [عامیانه] = تریاک