کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طلب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از کردی] [قدیمی] tolb ۱. دستهای از مردم؛ گروه.۲. فوجی از لشکر.〈 طُلبطُلب: [قدیمی] گروهگروه؛ دستهدسته: ◻︎ جان پاکان طُلْبطُلْب و جوقجوق / آیدت از هر نواحی مست شوق (مولوی: ۵۵۹).
-
طلب
دیکشنری فارسی به عربی
مطلب
-
واژههای مشابه
-
طلب طلب
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) [ ازع . ] (ق مر.) گروه گروه ، دسته دسته .
-
کام طلب
لغتنامه دهخدا
کام طلب . [ طَ ل َ ] (نف مرکب ) کامجو. کامجوی . رجوع به کامجو و کامجوی و جوینده ٔ کام شود.
-
طلب داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بستانکاربودن ≠ بدهکار بودن ۲. توقع بیمورد داشتن
-
طلب کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواستن، درخواست کردن، خواستار شدن، طلبیدن، مطالبه کردن، جستجو کردن ۲. جستن، جستوجو کردن ۳. احضار کردن، فرا خواندن ۴. مطالبه کردن ۵. ابتغاء
-
آرامش طلب
فرهنگ واژههای سره
رامش جو
-
آشوب طلب
فرهنگ واژههای سره
آشو بخواه
-
اصطلاح طلب
فرهنگ واژههای سره
ب هخواه
-
تجزیه طلب
فرهنگ واژههای سره
جدایی خواه
-
طلب کردن
فرهنگ واژههای سره
خواستن، یوزیدن
-
کمال طلب
فرهنگ واژههای سره
آرمانخواه
-
قدرت طلب
فرهنگ واژههای سره
فزون خواه، جاه پرست
-
زیاده طلب
لغتنامه دهخدا
زیاده طلب . [ دَ/ دِ طَ ل َ ] (نف مرکب ) فراوان خواه . افزون خواه . که زیاده از حد متعارف خواهد. رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
سلطنت طلب
لغتنامه دهخدا
سلطنت طلب . [ س َ طَ ن َ طَ ل َ ] (نف مرکب ) سلطنت طلب کننده . || آنکه طرفدار حکومت سلطنتی باشد. (فرهنگ فارسی معین ).