کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلاق گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
emotional divorce
طلاق عاطفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] فرایندی که در آن فرد خود را شخصی متمایز و جدا از همسرش تلقی میکند، ولی ازنظر قانونی همسر او محسوب میشود
-
سه طلاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (فقه) setalāq نوعی از طلاق که در آن مرد سه بار زن خود را طلاق بدهد و هرگاه بخواهد بار دیگر با او ازدواج کند باید مرد دیگری محلل شود.
-
طلاق نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] talāqnāme سندی که در آن وقوع طلاق را مینویسند.
-
زن طلاق
لهجه و گویش تهرانی
کسی که زن خود را طلاق داده
-
سه طلاق گفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . طَ. گُ تَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) زن را سه بار طلاق دادن که رجوع به او جز با محلل جایز نیست .
-
طلاق و رِجعَت
فرهنگ گنجواژه
طلاق و برگشت.
-
جستوجو در متن
-
divorcing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طلاق گرفتن، طلاق دادن
-
divorcible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طلاق گرفتن
-
astrologize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طلاق گرفتن
-
تزویج
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازدواج، زناشویی، مزاوجت، نکاح، وصلت ≠ طلاق، جدایی ۲. جفت گرفتن، زناشویی کردن، همسر گرفتن ≠ طلاق دادن، جدا شدن
-
divorcement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طلاق گرفتن، جدایی، تفرقه
-
divorcements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طلاق گرفتن، جدایی، تفرقه
-
متارکه کردن
واژگان مترادف و متضاد
جداشدن، طلاق گرفتن، یکدیگر را ترک کردن ≠ ازدواج کردن
-
فدیه
واژهنامه آزاد
(فقه) مالی که زوجه برای گرفتن طلاقِ خلع به شوهر خویش می دهد.
-
اختلاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'extelā' ۱. (فقه) = طلاق 〈 طلاق خُلع۲. [قدیمی] برکندن.۳. [قدیمی] گرفتن مال کسی.