کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طفل رضيع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طفل رضيع
معنی
بچه , کودک , طفل , نوزاد , مانند کودک رفتار کردن , نوازش کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طفل رضيع
دیکشنری عربی به فارسی
بچه , کودک , طفل , نوزاد , مانند کودک رفتار کردن , نوازش کردن
-
واژههای مشابه
-
طِّفْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
طفل - کودک
-
طفل - اطفال
فرهنگ واژههای سره
کودک، کودکان
-
پیره طفل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] piretefl ۱. پیر کمعقل که رفتارش مانند کودکان باشد.۲. طفلی که چهرۀ چروکیده مانند چهرۀ پیران داشته باشد.
-
طفل یتیم
دیکشنری فارسی به عربی
يتيم
-
طفل مانند
دیکشنری فارسی به عربی
طفولي
-
هفت طفل جان شکر
لغتنامه دهخدا
هفت طفل جان شکر. [ هََ طِ ل ِ ش ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی هفت شمع است که کنایه از سبعه ٔ سیاره باشد. (برهان ).
-
جزبلاله ٔ طفل بلند شدن
لغتنامه دهخدا
جزبلاله ٔ طفل بلند شدن . [ ج ِ ب َ ل َ / ل ِ ی ِ طِ ب ُ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، ناگاهان فریاد طفل برآمدن هنگام زخمی سخت مولم و گزیدگی جانوری چون زنبور و عقرب و مانند آن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به جزبلاله شود.
-
طفل در رحم
دیکشنری فارسی به عربی
عبء
-
طفل و پیر
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
جستوجو در متن
-
کودک
دیکشنری فارسی به عربی
رضيع , طفل , طفل رضيع , فتاة جميلة
-
بچه
دیکشنری فارسی به عربی
دجاجة , ذرية , رضيع , طفل , طفل رضيع , فرخ
-
مانند کودک رفتار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طفل رضيع