کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طفره زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طفره زدن
معنی
( ~ . زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - کوتاهی کردن در کار. 2 - در رفتن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
evade
-
جستوجوی دقیق
-
طفره زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - کوتاهی کردن در کار. 2 - در رفتن .
-
طفره زدن
دیکشنری فارسی به عربی
سياج , کشک
-
واژههای مشابه
-
طفرة
لغتنامه دهخدا
طفرة. [ طَ رَ ] (ع اِ) سرشیر. (منتهی الارب ).
-
طفره داشتن
واژگان مترادف و متضاد
اهمال ورزیدن، تعلل کردن، مسامحه کردن، سستی کردن، پابهپا کردن، کوتاهی کردن، خودداری کردن، بهانهآوردن
-
طفره رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) شاخه خالی کردن .
-
طفره زن
دیکشنری فارسی به عربی
مراوغ
-
طفره رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اتل , هراء
-
طفره رفت
دیکشنری فارسی به عربی
أحْجَمَ
-
طفره رفتن
واژهنامه آزاد
شانه خالی کردن، فرار از مسئولیت
-
طفره رفتن از
دیکشنری فارسی به عربی
تجنب , عائق
-
طفره و تقلا
فرهنگ گنجواژه
تلاش.
-
پرسه و طفره و تقلا
فرهنگ گنجواژه
تلاش.
-
جستوجو در متن
-
evaded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرار کرد، طفره رفتن، از سر باز کردن، طفره زدن، طفره زدن از، گریز زدن از، تجاهل کردن