کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طغوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طغوی
لغتنامه دهخدا
طغوی . [ طَغ ْ وا ] (ع اِمص ) اسم است مر طغیان را و منه : کذبت ثمود بطغویها. (قرآن 11/91). (منتهی الارب ) (آنندراج ). کذبت ثمود بطغویها؛ دروغ داشت ثمود و قبیله ٔ آن پیغمبر خود را که صالح بود به طغیان و عصیان خود. (تفسیر ابوالفتوح سوره ٔ الشمس آیه ٔ 1...
-
واژههای همآوا
-
تقوی
فرهنگ واژههای سره
پرهیزگاری، پرهیز
-
تقوی
فرهنگ فارسی معین
(تَ وا) [ ع . ] (اِمص .) پرهیزکاری ، اطاعت از خدا.
-
تقوی
لغتنامه دهخدا
تقوی . [ ت َ ] (ع اِ) ممال تقوی . صاحب غیاث اللغات در ذیل تَقوی ̍ آرد: در استعمال فارسیان گاهی بکسر واو نیز مستعمل است -انتهی : چو نفس نامیه قومی ز لشکرش را دیدکه پشت پای زدند از گزاف تقوی را. انوری .این تقویم تمام که با شاهدان شهرناز و کرشمه بر سر م...
-
تقوی
لغتنامه دهخدا
تقوی . [ ت َ ق َ ] (اِخ ) حاج سیدنصراﷲ. از رجال دانشمند دوره ٔ اخیر قاجاریه و اوایل پهلوی است . وی بسال 1272 هَ . ش . در تهران متولد شد و در دوره های اول و دوم مجلس شورای ملی از تهران انتخاب گردید. او مدتی مدعی العموم و رئیس دیوان عالی تمیز و مدرس دا...
-
تقوی
لغتنامه دهخدا
تقوی . [ ت َ ق َ ](ص نسبی ) منسوب به تقی و چون مطلق گویند نسبت به امام محمد تقی (ع ) باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
تقوی
لغتنامه دهخدا
تقوی . [ ت َ ق َوْ وی ] (ع مص ) نیرومند شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). توانا شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تقوی
لغتنامه دهخدا
تقوی . [ ت َق ْ وا ] (ع اِ) پرهیزگاری . (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پرهیز. اصله تقیا قلبوه للفروق بین الاسم و الصفة و قوله تعالی هو اهل التقوی ؛ ای اهل ان یتقی عقابه . (منتهی الارب ). پرهیزگاری و ترس ؛ یعنی ترسیدن از حق تعالی جل شأنه ...
-
تقوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqvā = تقوا
-
جستوجو در متن
-
درگذشتن
لغتنامه دهخدا
درگذشتن . [ دَ گ ُ ذَ ت َ ] (مص مرکب ) گذشتن . به آن طرف گذشتن . عبور کردن . (ناظم الاطباء). رفتن . (یادداشت مرحوم دهخدا). افاتة. انمحاص . انهواء. تجاوز. تجوّز. تعدی . تفوت . توریک . طُمور. غَبر. غُبور. (از منتهی الارب ). مجاوزة. (تاج المصادر بیهقی )...