کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طشت و خایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طشت و خایه
لغتنامه دهخدا
طشت و خایه . [ طَ ت ُ ی َ / ی ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نوعی از بازی دادن مردم باشد و آن چنان است که درون تخم مرغی را خالی کنند و از شبنم پر سازند و طشتی را درآفتاب گذارند و تخم مرغ را در طشت نهند، چون طشت گرم شود تخم مرغ به اصول راه بالا به رقص در...
-
واژههای مشابه
-
نگون طشت
لغتنامه دهخدا
نگون طشت . [ ن ِ طَ ] (اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان قاطع) (آنندراج ). نگون تشت .
-
طشت نگون
لغتنامه دهخدا
طشت نگون . [ طَ ت ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ).
-
نگون طشت
فرهنگ فارسی معین
( ~. طَ) (ص مر.) (کن .) آسمان .
-
پیروزه طشت
لغتنامه دهخدا
پیروزه طشت . [ زَ / زِ طَ ] (اِ مرکب ) طشتی از فیروزه . تشت فیروزه . || مجازاً، آسمان : مرا دل چون تنور آهنین شداز آن طوفان همی بارم بدامن درین پیروزه طشت از خون چشمم همه آفاق شد بیجاده معدن اگر نه سرنگونسارستی این طشت لبالب بودی از خون دل من .خاقانی...
-
واژههای همآوا
-
تشت وخایه
فرهنگ فارسی معین
(تَ تُ یِ یا یَ) (اِمر.) 1 - نوعی بازی و آن چنان است که خایه ای (تخم مرغی ) را خالی کنند و از شبنم پر سازند و راه آن را محکم کنند و در هوای گرم در تشتی مسی گذارند و اگر هوا گرم نباشد اندکی آتش در زیر تشت افروزند. چون تشت گرم شود، تخم مرغ به جانب هوا ...
-
تشت و خایه
لغتنامه دهخدا
تشت و خایه . [ ت َ ت ُ ی ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آن نوعی بازی است که خایه ٔ مرغ راخالی کرده به شبنم پر کنند و راهش ببندند و در هوای گرم در تشت نهند و اگر گرم نباشد در زیر تشت آتش کنند و شبنم مستحیل بهوا شود، بالطبع میل به بالا کند وچندان رود که ا...
-
جستوجو در متن
-
تشت و خایه
لغتنامه دهخدا
تشت و خایه . [ ت َ ت ُ ی ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آن نوعی بازی است که خایه ٔ مرغ راخالی کرده به شبنم پر کنند و راهش ببندند و در هوای گرم در تشت نهند و اگر گرم نباشد در زیر تشت آتش کنند و شبنم مستحیل بهوا شود، بالطبع میل به بالا کند وچندان رود که ا...
-
کبود طست
لغتنامه دهخدا
کبود طست . [ ک َ طَ ] (اِ مرکب ) تشت کبود. || کنایه از آسمان است . (برهان ) : خایه ٔ زر پرید مرغ آسااز پی این کبود طست آخر. خاقانی .و رجوع به کبود طشت شود.
-
تشت
لغتنامه دهخدا
تشت . [ ت َ ] (اِ) آوند معروف و طشت معرب آن است . (غیاث اللغات ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). معروف ، طشت و تست معرب آن . (فرهنگ رشیدی ). ظرف فلزی بزرگ و پهن که گودیش کمتر از لگن است و به تازی طشت گویند و نیز لگن و طبق و خوان را گویند. (ناظم الاطباء...
-
بام
لغتنامه دهخدا
بام . (اِ) برسوی سقف که بر از آن سقف دیگر نباشد. طرف بیرونی سقف خانه . (غیاث اللغات ). طرف بیرونی سقف خانه ، و بعضی طرف درونی خانه را گفته اند به قرینه ٔ پشت بام . (برهان قاطع) (آنندراج ). ظاهر سقف از برسوی . سقف خانه از بیرون سو.(یادداشت مؤلف ). بر...
-
خورشید
لغتنامه دهخدا
خورشید. [ خوَرْ / خُرْ ] (اِ) (از: خور+ شید) خور. مهر. هور. شمس . شارق . بیضاء. شید. (مهذب الاسماء).روز. غزاله . (یادداشت بخط مؤلف ). ستاره ای که جاذبه ٔ گرانشی آن اجرام منظومه ٔ شمسی را بر مداراتشان نگاه میدارد. نزدیکترین ثوابت است به زمین و با وجو...