کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طست
/tast/
معنی
= طشت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طست
لغتنامه دهخدا
طست . [ طَ ] (اِخ ) دهی است از بخش بزمان شهرستان ایرانشهر در 5هزارگزی جنوب بزمان و 6هزارگزی باختر راه مالرو ایرانشهر به بزمان . کوهستانی و گرمسیر و مالاریائی با 75 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و خرما و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری...
-
طست
لغتنامه دهخدا
طست . [ طَ ] (معرب ، اِ) تشت . و هو طَس ّ، ابدل احدی السینین تاء للاستثقال ، فاذا جمعت او صغرت ، ردت السین لانک فصلت بینهما بواو او الف او یاء، فقلت طسوس و طساس فی الجمع و طسیس فی التصغیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). طشت ؛ سیطل . طست . فارسی معرب . (ج...
-
طست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: تشت] [قدیمی] tast = طشت
-
واژههای مشابه
-
کبود طست
لغتنامه دهخدا
کبود طست . [ ک َ طَ ] (اِ مرکب ) تشت کبود. || کنایه از آسمان است . (برهان ) : خایه ٔ زر پرید مرغ آسااز پی این کبود طست آخر. خاقانی .و رجوع به کبود طشت شود.
-
واژههای همآوا
-
تست
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزمایش، آزمون، امتحان ۲. سنجش ۳. پرسشهای چندگزینهای، سوالهای چندجوابی
-
تست
فرهنگ واژههای سره
آزمایش
-
طسة
لغتنامه دهخدا
طسة. [ طَس ْ س َ / طِس ْ س َ ] (معرب ، اِ) تشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طَس ّ. طَسْت . طشت .
-
تست
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - نوع خاصی از آزمایش که بنای آن بر طرح پرسش های کوتاه و جواب های مختلف است . 2 - مجموعة پرسش های چند گزینه ای (فره ). 3 - آزمایش ، آزمون .
-
تست
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ انگ . ] (ص .) برشته .
-
تست
لغتنامه دهخدا
تست . [ ت َ ] (اِ) پیاله و مشربه . (ناظم الاطباء). شاید مصحف طست باشد.
-
تست
لغتنامه دهخدا
تست . [ ت ِ ] (انگلیسی ، اِ) کلمه ای است انگلیسی که اخیراً در زبان فارسی متداول شده وبمعنی امتحان و آزمایشی است که در مورد شناسائی استعدادهای طبیعی یا اکتسابی افراد بکار برند. و امتحان شونده باید از طریق جستن قرائن و شواهد موجود در تست پرسش ها را تکم...
-
تست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: test] test ۱. آزمایش؛ امتحان؛ محک.۲. پرسشها یا تمرینهایی که برای آزمایش هوش و استعداد و میزان اطلاعات یک فرد یا یک دسته طرح شود.